سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بدترینِ برادرانت، کسی است که از خیر [رساندن] باز ایستد و تو را نیز با خود، باز دارد . [امام علی علیه السلام]
بیستجان لنجان
 
بهایی که از حیفا دستور نگیرد کجاست؟/طهارت و نجاست ربطی به حقوق ش

پاسخ عبد‌الله شهبازی درباره نحوه برخورد با بهائیان به محسن کدیور

بهایی که از حیفا دستور نگیرد کجاست؟/طهارت و نجاست ربطی به حقوق شهروندی ندارد

عبد‌الله شهبازی در پاسخ به یادداشت «با بهائیان چگونه برخورد کنیم؟» محسن کدیور، نوشت:بهائی بدون عضویت در سازمان جهانی بهائی به مرکزیت بیت‌العدل حیفا وجود خارجی ندارد. یعنی ما با شهروندان منفرد بهائی مواجه نیستیم.

به گزارش خبرگزاری فارس، به نقل صفحه اجتماعی عبد‌الله شهبازی مورخ و تاریخ‌پژوه، روز گذشته یادداشتی از محسن کدیور با عنوان با بهائیان چگونه برخورد کنیم؟ منتشر شد. با بهائیان به عنوان انسان برخورد کنیم. آئین و باور کسی و اصولا هر مسلمان یا غیرمسلمانی با هر عقیده‌ای باعث سلب حقوق انسانی وی نمی‌شود. این مبنایی متفاوت با تفکر سنتی دینی است. بهائیان در ایران، احمدیانی‌گری (قادیانی‌گری) در پاکستان، و مورمونها در آمریکا سه نمونه‌ی معاصر از آئین‌هایی هستند که در جامعه‌ خود به عنوان دین با مشکلاتی مواجهند.

دو گروه اول البته بسیار بیشتر. بهائیت خود را دین جدیدی می‌داند، اما مسلمانان آن را به عنوان دین نپذیرفته‌اند. مباحث اعتقادی به‌جای خود قابل دنبال کردن است و حتما باید با جدیت و متانت هم دنبال شود. اما حتی اگر بهائیت را فرقه‌ای باطل و آئینی منحرف به‌شمار آوریم، آیا باورمندان به این آئین به دلیل اعتقادات خاصشان از حقوق انسانی محروم می‌شوند؟

 عبد‌الله شهبازی مورخ و نویسنده، به سخنان کدیور پاسخ داد: بدیهی است که با هر انسان باید بمثابه انسان و انسانی سلوک کرد. آقای کدیور می‌دانند که مسئله طهارت و نجاست، که در شریعت یهود نیز مشابه دارد، ربطی به حقوق شهروندی ندارد. نجاست اهل کتاب بزعم بسیاری از فقها به معنی غیرانسان بودن و نفی حقوق شهروندی ایشان نیست و بلاتشبیه نجاست سگ و خوک در فقه به معنی مجوز رفتار ظالمانه با ایشان نیست.

آقای کدیور به این پرسش توجه فرمایند: آیا بهائی می‌تواند بدون عضویت در تشکیلات بیت‌العدل حیفا بهائی باشد؟ و در صورتی که فرد بهائی بهره‌مندی خود از حقوق شهروندی ایران را منوط به رسمیت شناختن تشکیلات حیفا کند وظیفه دولت چیست؟ شاید آقای کدیور مطلع نیستند که از منظر بهائیان دستورات بیت‌العدل فراتر از قوانین جاری دولت متبوع است. برای حل این تناقض چه باید کرد؟ آیا پذیرش «دولت در دولت» با حق حاکمیت ملی در تعارض نیست؟

آیا بهائیان می‌پذیرند که مانند سایر اقلیت‌های رسمی یا غیررسمی شهروند ایران، مثلاً کلیمیان یا مندایی‌ها (صائبین)، فقط در امور دینی از نهادهای دینی خود تبعیت کنند و در امور سیاسی تابع مرکزیت بیت‌العدل حیفا نباشند؟ آیا بهائیان ایران می‌پذیرند نهادی رسمی و قانونی و مستقل، بدون ارتباط با بیت‌العدل حیفا، برای تمشیت امور دینی خود در ایران ایجاد کنند و در امور دینی و صنفی خود به آن رجوع کنند؟ پاسخ منفی است زیرا بهائی بدون عضویت در سازمان جهانی بهائی به مرکزیت بیت‌العدل حیفا وجود خارجی ندارد. یعنی ما با شهروندان منفرد بهائی مواجه نیستیم.

آیا این سازمان متمرکز فراملی و تبعیت اکید اعضا از مرکزیت حیفا، بهائیت را در جایگاه «کالت»، نه دین، قرار نمی‌دهد؛ پدیده‌ای که در جوامع غربی نیز خطرناک تلقی می‌شود، برای آن محدودیت قائل‌اند و از طریق دستگاه امنیتی بر آن نظارت اکید دارند؟

----

برای آشنایی بیشتر با تبعیت اکید بهائیان از بیت‌العدل حیفا و ارجحیت فرامین بیت‌العدل بر وظایف شهروندی و عِرق میهنی بنگرید به این گفته آقای پژمان محبوبی، مبلغ بهائی مقیم کالیفرنیا، درباره علت عدم مشارکت بهائیان ایرانی در جنگ ایران و عراق: «مگر رسول اکرم درباره جنگ‌های قبایل اعلامیه صادر می‌کرد؟ مگر در قرآن چیزی درباره جنگ بین قبایل است؟... موضع بهاءالله در مورد جنگ و جنگ‌افروزان واضح است، آن را در <پیام صلح جهانی> بخوانید. این شامل تمام نوع بشر است نه فقط ایران و عراق یا آمریکا.»

خبرگزاری فارس: بهایی که از حیفا دستور نگیرد کجاست؟/طهارت و نجاست ربطی به حقوق شهروندی ندارد

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 95/2/27:: 8:7 صبح     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ