وبلاگ :
بيستجان لنجان
يادداشت :
سبک زندگي مومنانه ازديدگاه حاج اسماعيل دولابي
نظرات :
0
خصوصي ،
3
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
علي سليمي
سلام خيلي خوب بود استفاده کرديم
+
سجاد
من هيچ وقت گريه نميکردم
چون اگر اشک ميريختم آذربايجان شکست ميخورد
و اگر آذربايجان شکست ميخورد، ايران زمين ميخورد
اما تو مشروطه دو بار آن هم در يک روز اشک ريختم...
حدود 9 ماه بود تحت فشار بوديم بدون غذا بدون لباس
از قرارگاه آمدم بيرون چشمم به يک زن افتاد با يک بچه در بغلش
ديدم که بچه از بغل مادرش آمد پايين و چهار دست و پا رفت به طرف بوتهي علف، علف را از ريشه در آورد
و از شدت گرسنگي شروع کرد خاک ريشهها را خوردن
با خودم گفتم الان مادر آن بچه به من فحش ميدهد و ميگويد لعنت به ستار خان که ما را به اين روز انداخت
اما مادر کودک آمد طرفش و بچهاش را بغل کرد و گفت:
عيبي ندارد فرزندم...
"خاک ميخوريم؛ اما خاک نميدهيم..."
"ستارخان"