سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر نو رسته ای که در جستجوی دانش و عبادت رشد کند تا بزرگ شود، خداوند روز قیامت پاداش هفتاد و دو صدیق را به او می دهد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
بیستجان لنجان
 
سبک زندگی مومنانه ازدیدگاه حاج اسماعیل دولابی

 

حاج اسماعیل

1.هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛

زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟

هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

2. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذ کر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛

کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان.

اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

3. اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟

این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند.

بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست.

غصه ها مال گذشته و آینده است.

حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟

تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

5. موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود.

وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود.

آمادگی موت خوب است، نه زود مردن.

بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود.

ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ.
حضرت امیر علیه السلام فرمود:

یک ساعت آخرت را به همه ی دنیا نمی دهم.

آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

6.اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیا قابل مشاهده است؛

مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.

7. تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها

با یک سر سوزن از آن آرام می شود.

مؤمن سرانجام تربت می‌شود.

اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.

8. هر وقت غصه دار شدید،

برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات

از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید.

غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد

و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.

9. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است

و خودتان خوبید.

خدا هم همین طور است.

تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…

خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… .

کار محبت همین است.

10. با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود.

بعد عادت به عبادت منجر می شود.

عبادت هم معرفت ایجاد می کند.

بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.

11. خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛

ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم،

در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.

12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد،

گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو.

حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که

به راست خدا خوب خدایی است

و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی،

فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.

13. ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست.

نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی

که ظلمی بزرگ تر از این نیست.

اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری.

هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن.

بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او.

هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن،

همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه ی اول ذیحجه می فرماید:

به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله

14. "دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است.

وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است...

شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ،

ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند."

15. هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن.

در "الا"، تشدید را محکم ادا کن،

تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود

و وجودت پاک شود.

آن گاه "الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.

منبع:بنای محبوب


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 92/9/10:: 9:3 عصر     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ