سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این قرآن، ریسمان خدا و نور روشن گر ودرمانی سودبخش است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
بیستجان لنجان
 
بیان شهادت امام حسین (ع) در زیارت ناحیه مقدسه

 

بی‌گمان کربلا و عاشورا صحنه حضور شر مطلق و خیر مطلق و تقابل همیشگی آنها است خیر با تمام قامت و شر نیز باتمام زشتی و پلشتی خود پا به‌آوردگاهی گذاشتند که تا ابد لکه ننگی بر دامن فزون‌خواهی آنان خواهد بود که سرمست قدرت شدند و خدا را از یاد بردند.

«ولعن‌الله شمرا»«فرازی از زیارت عاشورا»

یاحسین(ع)

شمر که بود؟

شمر از افراد پرخاشگر و سست ایمانی بود که در لشکر حضرت علی‌(ع) حضور داشت در جنگ صفین ضربه‌ای از سپاه شام خورد و مجروح شد و بعد از آن به گروه خوارج پیوست.

پس از این‌که عبیدالله فرمانروایی کوفه را بر عهده گرفت، شمر یکی از ملازمان وی شد هنگامی که به عبیدالله پیشنهاد گردید که امام حسین‌(ع) را به یکی از شهرهای مرزی مملکت اسلامی تبعید کند و از کشتن ایشان و فرزندان و اصحاب ایشان صرف نظر نماید، شمر اولین کسی بود که لب به اعتراض گشود و گفت: اگر همین الان که امام حسین‌(ع) در محاصره قرار دارند، در مورد ایشان تصمیم‌ نگیری، دیگر نمی‌توانی بر آنها چیره گردی اگر امام حسین‌(ع) و اصحابش را به منطقه‌ای دور دست تبعید کنی، در آنجا به تقویت نیرو پرداخته و علیه تو قیام خواهند کرد، سخن شمر در عبیدالله اثر کرد شمر مامور شد تا به نزد عمربن‌سعد رفته و از او بخواهد تا هر چه زودتر کار را یکسره کند و اگر ابن سعد در این کار کوتاهی نمود او را به قتل رسانده و فرماندهی لشکر را بر عهده گیرد عمر سعد فرمان عبیدالله را پذیرفت و شمر را به فرماندهی پیاده نظام منصوب کرد.

خطبه امام حسین (ع) در عاشورا

در روز عاشورا امام حسین‌(ع) خطبه‌ای برای لشکریان عبیدالله خواندند و دشمنان را به رعایت حق و پذیرفتن خدا دعوت کردند.

پس از آن امام حسین‌(ع) ارتباط خود را با پیامبر‌(ص) حضرت فاطمه‌(س)‌، حضرت علی‌(ع)، حضرت حمزه، حضرت جعفر طیار و … بیان داشتند و از لشگریان خواستند تا دست از خون‌ریزی بردارند.

سخنان بی شرمانه شمر

شمر که احساس کرد، صحبت‌های امام حسین‌(ع) ممکن است در لشگریان اثر بگذارد، خطبه حضرت را قطع کرد و جملاتی بر زبان راند که کفر و نقاق او را آشکار می‌کند شمر در صحبت‌های خود گفت:‌ اگر چنین است که تو می‌گویی، پس بدان که من هرگز خدای را با عقیده راسخ عبادت نکرده‌ام.

پس از آنکه تیرهای دشمن دین بر بدن پاک زاده رسول‌(ص) اصابت کرد و ایشان بر زمین افتادند شمر فریاد زد منتظر چه هستید، او را بکشید لشگریان بر امام حسین(ع)‌ حمله کردند، ولی کسی جرات کشتن امام حسین‌(ع) را نداشت برخی از مورخین نوشته‌اند شمر روی سینه امام ‌(ع) نشست و محاسن آن بزرگوار را گرفت و چون خواست امام را به قتل برساند امام به او گفتند: آیا می‌دانی چه کسی را می‌کشی؟ شمر جواب داد: آری تو فرزند علی و زهرایی و جدت محمد مصطفی است ولی من از کشتن تو باکی ندارم.

بیان شهادت امام حسین (ع) در زیارت ناحیه مقدسه

امام زمان‌(عج) در زیارت ناحیه مقدسه این مصیب عظمی را این چنین شرح می‌دهند: وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک َ ، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ ، ذابِـحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ.

شمر بر روی سینه حضرت نشسته بود و شمشیرش را بر گلوگاه او نشانده بود و از خون گلویت سیراب می‌کرد با دست پلیدش محاسن شریف ترا گرفته و با شمشیر تیزش سر از بدنت جدا می‌کرد.

بعد از این‌که مختار ثقفی برای خونخواهی اباعبدالله‌(ع) قیام کرد، شمر از کوفه فرار کرد تا اینکه سپاهیان مختار او را در قریه‌ای محاصره کردند.

یاران شمر همگی پا به فرار گذاشتند تا اینکه شخصی به نام ابن ابی‌الکنود به زندگی سراسر ننگین و پلید او خاتمه داد.

منبع : زیارت عاشورا و آثار شگفت، سید علی ابطحی

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/9/1:: 9:15 صبح     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ