سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اساس عقل، پس از ایمان به خداوند ـ عزّوجلّ ـ، دوستی با مردم است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
بیستجان لنجان
 
اصحاب ایرانی امام باقر را بشناسیم

به گزارش جهان به نقل از فارس، امام محمد باقر(ع) در نخستین روز ماه رجب سال 57 هجری در مدینه متولد شد و پس از 57 سال عمر شریف و پربرکت، در هفتم ذی‌الحجه سال 114 هجری مسموم شد و به شهادت رسید.

آن حضرت با تأسیس نخستین دانشگاه اهل بیت شاگردان و اصحاب بسیاری را تربیت کرد که در این میان عده‌ای از ایرانیان نیز افتخار شاگردی و ملازمت با امام محمدباقر(ع) را داشتند:

1ـ حمّاد بن ابی سلیمان

ابو اسماعیل حمّاد بن ابی سلیمان از ایرانیان مقیم کوفه و پدرش فرمانروای اصفهان بود که در جریان فتح آن شهر در زمان خلیفه دوم به دست ابوموسی اشعری به همراه خانواده اسیر شد و سپس در حضور خلیفه دوم، اسلام آورد.

حمّاد پس از کسب علوم مقدماتی پای درس صادقین(ع) نشست و به حدی در کسب دانش پیش رفت که دانشمندان اسلامی از وی به عنوان امام، مجتهد، فقیه، جواد و کریم یاد کرده‌اند و او را به کثرت حدیث توصیف کرده‌‌اند.

اکثراً او را شیعه دانسته‌اند که در سال 120 قمری به رحمت ایزدی پیوست.2ـ داوود بن ابی‌هند سرخسی


داوود بن ابی عذافر قشیری سرخسی، اصالتاً خراسانی و اهل سرخس بود. زادگاه او مرو بود اما به دلیل اقامت در بصره به بصری نیز شهرت یافت. لقب قشیری هم به این دلیل است که پدر داوود، مولای زنی از قشیری‌ها بود.

او را امامی‌مذهب و ثقه دانسته‌اند که در علم تفسیر در عصر خود شهره بوده است. نقل است داوود 40 سال پنهان از دیگران روزه گرفت؛ بدین ترتیب که به هنگام خروج از خانه با تظاهر می‌کرد روزه ندارد، غذای خود را بر می‌داشت و به دنبال کسب روزی بیرون می‌رفت؛ ولی در بین راه آن را به فقرا می‌داد و شب هنگام به خانه بر می‌گشت و افطار می‌کرد.

وفات داوود در سال 140 قمری در راه مکه اتفاق افتاد.

3ـ محمد بن اسحاق

محمد بن اسحاق بن یسار بن خیار، اصالتی مسیحی داشت و اجداد او اهل عین‌التّمر (منطقه‌ای در ایران عصر ساسانی) بودند. پدربزرگ او در عصر خالد بن ولید اسیر شد، به مدینه رفت و مسلمان شد.

محمد بن اسحاق دوران کودکی و نوجوانی را در مدینه گذراند، سپس در 30 سالگی برای بهره‌گیری از اخبار سیره‌نویسان به مصر رفت و پس از پیروزی عباسیان بر امویان، به عراق سفر کرد و مدتی در کوفه و ری اقامت گزید.

در زمان خلافت منصور، کتاب معروف خود «مغازی» را تألیف کرد که نخستین سیره نسبتاً جامع درباره پیامبر(ص) به شمار می‌رود.

او حافظه‌ای بسیار قوی داشت و احادیث زیادی را حفظ بود،به همین دلیل برخی او را «امیر المحدثین» خوانده‌اند. ابن اسحاق در سال 151 قمری در بغداد درگذشت.

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 93/7/11:: 8:15 صبح     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ