نیاز به داشتن هم صحبت و همسر و ایجاد رابطه محبت آمیز دو طرفه، نخستین انگیزه شکل گیری زندگی مشترک وپیدایش خانواده است. هر گونه بی توجهی در این رابطه، موجب تزلزل بنیان خانواده و بی علاقگی دو طرف به زندگی مشترک و حتی به اصل زندگی خواهد شد.برای مثال ؛ اگر زن ببیند که همسرش به او بی مهری و بی توجهی می کند، بی درنگ دچار احساس سرخوردگی و کاهش اعتماد به نقس می شود. در این میان، با در نظر گرفتن نقش های مهم زن در خانواده در مقام مدیر و مادر، زن چگونه می تواند با این احساس سرخوردگی و شکست و کاهش اعتماد به نفس ، روحیه مادرانه و دیگر ویژگی های لازم برای ساخت زندگی روبه رشد را در خود حفظ و تقویت کند؟
باید بپذیریم که از میان سه عنصر فرد، خانواده و جامعه؛ خانواده در راس این هرم قرار می گیرد؛ زیرا هر گونه اختلال، تنش، تزلزل، کمبود محبت ، کم رنگ بودن ارتباط عاطفی درست و نارسایی ها و گرفتاری های اخلاقی و تربیتی درخانواده ، در شکل گیری شخصیت فرد و به دنبال آن ، پایه ریزی یک جامعه ، اثر مستقیم دارد.بدیهی است آنچه در همه روزگاران می تواند این مثلث را از خطر نابودی و فروپاشی نجات دهد، بازگشت به اصل دین و چنگ زدن به ریسمان معنویت است؛ معنویتی که کمبود آن به ویژه در جوامع غربی آشکارا درک می شودوبه همین دلیل ؛ امروزه، موج بازگشت به معنویت به ویژه گرایش به اسلام در سرزمین های مغرب زمین؛ معضلی برای سیاستمداران و بزرگان آنهاست و توان ایستادگی در برابر این گرایش عظیم را ندارند. در واقع، دوری از معنویت و به تبع آن کمبود عاطفی، پوچی فکری وتزلزل خانوادگی، سبب دل زدگی غربی ها از نوع زندگی موجود شده است.
کلمات کلیدی:
حکیم فردوسی در "طبران طوس" در سال 329 هجری به دنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و از نظر مادی دارای ثروت و موقعیت قابل توجهی بود. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی در دست نیست ولی مشخص است که در جوانی با درآمدی که از املاک پدرش داشته به کسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی گرفتار شده است.
فردوسی از همان ابتدای کار که به کسب علم و دانش پرداخت، به خواندن داستان هم علاقمند شد و مخصوصاً به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می ورزید.
همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را به فکر به نظم در آوردن شاهنامه انداخت.
چنان که از گفته خود او در شاهنامه بر می آید، مدتها در جستجوی این کتاب بوده است و پس از یافتن دستمایه ی اصلیی داستانهای شاهنامه، نزدیک به سی سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف این کار کرد.
او خود می گوبد:
بسی رنج بردم بدین سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
بناهای آباد گردد خراب
ز باران و از تابش آفتاب
کلمات کلیدی: