سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زیورهای دنیا، خردهای ناتوان را تباه می سازد . [امام علی علیه السلام]
بیستجان لنجان
 
هجران

یاصاحب الزمان

از حذیفة بن یمان روایت مى کند که گفت: پیامبر خطبه اى ایراد فرمود و آنچه مى باید اتفاق بیفتد به ما اطلاع داد سپس فرمود :

 لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله عزوجل ذلک الیوم حتى یبعث رجلاً من ولدى اسمه اسمى .

اگر از عمر دنیا جز یک روز بیشتر نمانده باشد. خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا مردى از اولاد من برانگیزد  که همنام من باشد.

 سلمان برخاست و عرض کرد: اى رسول خدا(ص) از کدام فرزند شما خواهد  بود؟ فرمود : از این فرزندم ، و دست روى شانه حسین (ع) گذاشت.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 90/12/26:: 7:46 صبح     |     () نظر
 
هفت سین سلامتی
جام جم آنلاین: یکی از سنت‌های نوروز، عید باستانی ایرانیان، که تقریبا همه افراد خود را ملزم به رعایت آن می‌دانند، چیدن سفره هفت سین است.این سفره نمادی از برکت و برگرفته از زندگی اقوام گذشته است و هر یک از سین‌هایی که در این سفره قرار می‌گیرد، نه تنها نمادی از برکت است، بلکه در آنها ردپایی از خواص درمانی نیز یافت می‌شود که شاید علت اصلی انتخاب آنها برای سفره هفت سین نیز برگرفته از همین ویژگی‌ها باشد.

 

 

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 90/12/26:: 7:21 صبح     |     () نظر
 
عیدنوروزچگونه شکل گرفت

 

انسان‏، از نخستین ادوار زندگی اجتماعی، متوجه بازگشت و تکرار برخی از رویدادهای طبیعی، یعنی تکرار فصول شد. نیاز به محاسبه در دوران کشاورزی ، یعنی نیاز به دانستن زمان کاشت و برداشت، فصل بندی ها و تقویم دهقانی و زراعی را به وجود آورد. نخستین محاسبه فصل ها، بی گمان در همه جوامع با گردش ماه که تغییر آن آسانتر دیده می شد صورت گرفت. و بالاخره در نتیجه نارسایی ها و ناهماهنگی هایی که تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید صورت پذیرفت. سال در نزد ایرانیان از زمانی نسبتا کهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم شده و همان طور که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است آغاز سال ایرانی از زمان خلقت انسان ( یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز هرمز از ماه فروردین بود، وقتی که آفتاب در نصف النهار ، در نقطه اعتدال ربیعی ، و طالع سرطان بود.

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 90/12/26:: 7:19 صبح     |     () نظر
 
کوچه بن بست نوشته ابوالقاسم پاینده

زلفعلی پنجاه و دو ساله، در روستای باباشیخعلی ، شهره ی آفاق بود. آفاق روستا چنان بسته بود که شهرت جهانگیر چون مرگ و خواب نصیب همه می شد. ملت رشیدباباشیخعلی بیست وپنج خانوار بیشتر نبود و دلباختگان شهرت می توانستند در این عرصه ی تنگ بی رنج ومحنت به اوج آرزو برسند. بی بی شهر بانو مادر زلفعلی در نود و هشت سال عمر فقط یک بار تا روستای بیسگون سفر کرد آن وقت چهل سال داشت. در نُه سالگی به خانه ی شوهر رفته بود. ملای دوره گرد می گفت:« خوشا به حال پدری که دختر در خانه اش رنگ نبیند. حضرت زهرا علیها السلام نَُه ساله به خانه ی امام رفت. شیعه ی خالص باید از جده ی سادات تقلید کند. پیغمبر صلوات الله علیه فرمود:« زمین زیر پای عزب می نالد و نفرین می کند.» ملای دوره گرد سالی یکبار هنگام رسیدن شلتوک چند روزی آنجا اتراق می کرد. مسجد نبود در خانه ی کد خدا نماز جماعت می کرد. مسئله می گفت. اگر مشتری داشت و بسیار کم بود فال می دید. دعای ضد جن می داد که جن شرور مزاحم را هفتاد فرسخ می دوانید. رمل هم می دید. اما این تجملِ گران در روستای فقیر طالب نداشت.

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 90/12/5:: 10:24 صبح     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ