سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! ... دیده دل هایمان را از آنچه مخالف دوستی توست، کور گردان . [امام سجّاد علیه السلام ـ در دعایش ـ]
بیستجان لنجان
 
سحری
چگونه می توانیم خدمت امام زمان (ع) برسیم؟... جمعه 20 مهر 1386  ساعت 8:2 عصر

*** از جناب حاج شیخ محمدتقی بهلول سوال شد که چگونه می توانیم خدمت امام زمان (ع) برسیم؟ فرمود: « با تقوا باشید. وقتی که بین شما و حضرت سنخیت باشد، به محضر امام زمان (ع) می‏رسید. البته دیدن امام زمان (ع) خیلی مهم نیست. مهم این است که او ما را ببیند، خیلی ها هم علی (ع) را دیدند، اما دشمن او شدند. اگر کاری کردیم که نظر آنها را جلب کنیم، آن ارزش دارد .1 » 1موسوی مطلق، عجوبه عصر و بهلول قرن چهاردهم، ص 94


 


*** امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: با مردم نیکوتر از آنچه دوست دارید با شما سخن بگویند ، سخن بگویید بحارالانوار ج42 ص 190

از فرمایشات آقای حسن زاده آملی:


الهى ! پیش از تشنگى آب از چشمه ‏سار مى‏جوشد و تشنه تشنه است و پیش از گرسنگى گندم از کشتزار میروید و گرسنه گرسنه است ؛عشق است که در همه ساریست ، ‏بلکه یکسره جز عشق نیست.


الهى ! آنکه سحر ندارد از خود خبر ندارد.


الهى ! عاشق را ترک ما سواى معشوق عین فرض است


 


*** الهى ! عاشق را ترک ما سواى معشوق عین فرض است که یک دل و دو معشوق ، کذب محض است.


الهى ! آیه کریمه "الله یتوفى الانفس حین موتها" خواب را شیرین مى‏کند و مرگ را شیرین تر.


الهى ! هر چه پیش آمد خوش آمد که مهمان سفره ی توایم


 


*** رَبَّنَا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ . ..پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فراگرفته است‏؛ پس کسانى را که توبه کرده و راه تو را پیروى مى‏کنند بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار ...غافر آیه 7


 هرچند لطیف و سبز و با احساسی معصوم و نجیب و پاک همچون یاسی هرچند فرشته ای ولی میترسم یکی روز بفهمم که تو هم الیاسی

 

تو را من لینک خواهم کرد سحرگاهان که در خوابی تو را من لینک خواهم کرد به بقال محل هم لینک خواهم داد به وبلاگ گدایان و سپوران نیز خواهم رفت سحرگاهان که در خوابید من هم خواب خواهم دید مرا هک کن خیالی نیست دوباره آی دی از نو و روز از نو تمام شب به روزم من و یک وبلاگ پر کامنت خواهم زد و با فیلتر شکن یک روز وبلاگ خدا را باز خواهم کرد دکتر علی رضا قزوه

*** در محضر عشق امتحان می دادی ... گویی که به خاک. اسمان می دادی ... ای شهره‌ی‌‌ آسمان هفتم چه غریب ... آن شب به دل شلمچه جان می دادی


 

*** گفتم تو شیرین منی...گفتی تو فرهادی مگر گفتم خرابت می شوم...گفتی تو ابادی مگر گفتم ندادی دل من...گفتی تو جان دادی مگر گفتم زکویت می روم...گفتی تو ازادی مگر گفتم فراموشم مکن...گفتی تو در یادی مگر

 

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 86/7/23:: 7:26 عصر     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ