معلم عزیز تو را می ستایم زیرا:
این تو بودی که ضریح سبز آگاهی را در آغوش فشردی و غبار کینه را از آئینه سینه ستردی خون سپیده را با اشک دیده در آمیختی و در رگهای شب ریختی . شبهای سرد و لحظه های درد را با اشک سبز بهار و خون سرخ گلنار رنگ آمیزی کردی زلال سپید سحر را به روی شنزار شب ریختی و سینه ریز نور را بر سینه شب دیجور آویختی گل امید و آگاهی را از شاخسار پگاه چیدی و گوهر آرزوها را در حریر آه پیچیدیی دستان گل افشان تو از باغ آسمان ستاره می چیند و بر زمینیان می افشاند از فراز شاخه های سبز تو فرشتگان مهر بر اوج سپهر پر می گشایند و بر سقف فلک سر می سایند.
معلمّی، مهری است که از روز ازل با گل آدمی سرشته شد تا مردم از ظلمات جهل به نور دانایی، رهنمون شوند. براستی که معلّمی شغل نیست، عشق است.
هرگونه مزیت و پیشرفتی که در جامعه صورت میگیرد، مرهون و مدیون تلاش پیگیرمعلمان و استادانی است که در راه تعلیم و تربیت فرزندان و نسل نوپای کشور میکوشند.
روزمعلم به عنوان روز تجلیل ازایثارگری و حماسه آفرینی صاحبان اندیشه و قلم باید مورد توجه همگان قرار گیرد و آحاد جامعه به ویژه دانشآموزان با برپایی آیینهایی مقام معلمان خود را گرامی بدارند.
در هرجامعهای که قدر و شان معلم به خوبی شناخته شده و در جایگاه وا قعی خود قرار دارد ازدل آن جامعه افراد فرهیخته متعهد و دلسوز بیرون خواهد آمد.
با وجودی که در کشور ما همه جایگاه و نقش معلم و تاثیرگذاری او را بر نسل جوان و آینده ساز مملکت به خوبی میدانند ولی متاسفانه تاکنون به حقوق و شان این قشر آ ن گونه که باید و شاید توجه نشده است. به رغم فعالیت جانکاه این قشر فرهنگی ، متاسفانه تاکنون از لحاظ حقوق و مزایا مورد بیمهری قرار گرفتهاند. معلمان علاوه برارایه وانتقال دانشهای مختلف، به عنوان مربیان تربیتی نقش عمدهای در تربیت نسل جوان و آیندهساز کشور برعهده دارند.
روزهای درس و مکتب فراموش ناشدنی اند حتی اگر چند سال از آن بگذرد. در میان روزهای تحصیل، روز معلم ویژگی خاصی دارد. هم برای معلمان عزیز است و هم برای دانش آموزان چون در این روز معمولاً عواطف زیبایی رد و بدل می شود و گاه صحنه های بی بدیلی خلق می شود. شنیدن خاطراتی از روز معلم قطعاً شنیدنی و خواندنی است. انسان نیز با پذیرش این مسئولیت، نام خویش را در قالب واژه مقد س «معلم» ثبت کرده است. معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد. دغدغه معلم همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت مکتب و معلم همت اساسی آدمی با شد و هیچ بیگانه ای را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن فراهم نیاید.
« حق معلم بر تو آن است که همواره، با دیده تعظیم و تکریم به او بنگری، مجلس او را گرامی بداری و به سخنانش با دقت گوش دهی، رو به جانب او بنشینی و صدایت را در حضورش بلند نکنی ». « معلم باید دربارة شاگردان، خواهان اموری باشد که نسبت به آنها، در خود احساس علاقه و دوستی کند. و از هرگونه شر و بدی که برای خویش نمی پسندد برای شاگردانش نیز نپسندد؛ زیرا این گونه دلسوزی و برابر اندیشی نسبت به شاگردان، حاکی از کمالِ ایمانِ معلم و حُسن رفتار و برادری، نمایانگر روح تعاون و همبستگی معلم نسبت به آنان می باشد» . معلم باید نیروی فکری متعلم را پرورش دهد و او را به سوی استقلال رهنمون شود. باید قوه ابتکار او را زنده کند؛ یعنی در واقع، کار معلم آتش گیره دادن است. فرق است میان تنوری که شما بخواهید آتش از بیرون بیاورید و در آن بریزید تا آن را داغ کنید و تنوری که در آن هیزم و چوب جمع است و شما فقط آتش گیره از خارج می آورید و آن قدر زیر این چوب ها و هیزم ها قرار می دهید که اینها کم کم مشتعل شود. معلمی شغلی نیست؛ معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای، رهایش کن و اگر عشق توست مبارکت باد. آورده اند که اسکندر به معلّم خویش احترام بسیاری می گذاشت. از او پرسیدند: چرا معلّم خود را بیش از پدر تعظیم و احترام می کنی؟ گفت: به سبب آن که پدرم، مرا از عالم ملکوت به زمین آورده و استاد، مرا از زمین به آسمان برده است.
مقام معلم
می توان در سایه آموختن
گنج عشق جاودان اندوختن
اول از استاد، یاد آموختیم
پس، سودای سواد آموختیم
از پدر گر قالب تن یافتیم
از معلم جان روشن یافتیم
ای معلم چون کنم توصیف تو
چون خدا مشکل توان تعریف تو
ای تو کشتی نجات روح ما
ای به طوفان جهالت نوح ما
یک پدر بخشنده آب و گل است
یک پدر روشنگر جان و دل است
لیک اگر پرسی کدامین برترین
آنکه دین آ موزد و علم یقین
(شهریار)
معلم چو کانونی از آتش است
همه کار او سوزش و سازش است
بسوزد ، بسازد، بکاهد روان
که روشن کند محفل دیگران
معلم طلایه دار ایمان ، عشق ، ادب ، اخلاق و نزاکت است . هر حرکت او از چشمان تیزبین و معصومانه ی شاگردانش مخفی نمی ماند . او باید مظهر اعتماد ، وقت شناسی ، وفای به عهد ، صفا و صمیمیت و راستگویی باشد، تا جوانانی شجاع ، مودب ، راست گفتار ، وطن دوست و عاشق مردم پرورش دهد . یاوه گوئی، سخنان زشت ، ناسزا گویی و شوخی های خارج از ادب و نزاکت در شان معلم نیست . از ارزش و اعتبار او می کاهد و منزلت و جایگاهش را تنزل میدهد .
بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود
پسته ی بی مغز چون لب وا کند رسوا شود
فروتنی و تواضع از افتخارات معلمین آگاه و خردمند است . آنان همچون رودخانه ی عمیق ، ساکت و آرام و مانند درختان پر از میوه ، سربزیرند .
خاکساران بیشتر از فیض قسمت می برند
کلبه ی دیوار کوتاهان پر از مهتاب بود
اما همین پارسایان شب در مقابل ستم ، ریا کاری ، دروغ ، حق کشی و بی عدالتی همچون شیران شرزه می خروشند و در مقابل مستکبران و متکبران ، راست قامت و استوار می ایستند . معلم با چراغ دانش و آگاهی به مصاف جهل و جمود و خرافه پرستی می رود زیرا نادانی ، تحجر و خرافات دشمنان همیشگی انسان ها هستند . آنان نسل به نسل و فصل به فصل درخت کهن تمدن بشری را از گزند این علف های هرز مصون داشته اند . تا همواره شکوفه های آگاهی و جوانه های نو آوری بر آن افزوده شود .
درخت تو گر بار دانش بگیرد
به زیر آوری چرخ نیلوفری را
مطالعه ی مستمر لازمه ی کار و زندگی معلم است . جهان با سرعتی سر سام آور به سوی مرزهای ناشناخته ی دانش به پیش می تازد . معلم نمی تواند در این رهگذر ساکن و بی تفاوت باقی بماند . حداقل در رشته ای که تدریس می کند باید به دانش روز مجهز باشد.
فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر
سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر
معلم باید با (( طرح درس )) و مطالعه ی کافی به صنف قدم بگذارد ، تا برای پاسخ دادن به سوال های دانش آموزان آمادگی داشته باشد . اگر احتمالا جواب سوالی را نمی داند ، با شجاعت بگوید : فعلا نمی دانم ، باید فکر کنم و جواب بدهم . این طرز برخورد صادقانه می تواند برای شاگردان الگو باشد .
نقل از :مشعل http://www.mashal.org/home/main/hejtemahi.php?id=00058
کلمات کلیدی: