علمای شیعه اتفاق نظر دارند که سال غیبت حضرت مهدی (عجل الله فرجه)، سال 329 هـجری قمری است. آنان بر این باورند که ایشان همچنان زنده است، تا زمانی که خداوند متعال اجازه ظهور به ایشان دهد. چنین باوری بر اساس احادیث و روایات نقل شده از نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) است. روایاتی که پیش از رخ دادن غیبت و یا برخی از آنها صد سال و یا دویست سال قبل از ولادت حضرت مهدی(عجل الله فرجه) صادر شده است.
اما بیشتر دانشمندان اهل سنت اعتقاد به غیبت امام زمان(عجل الله فرجه) ندارند. و ما در این مقال برآنیم تا روایات ائمه اطهار(علیهم السلام) را بر اثبات غیبت حضرت مهدی(عجل الله فرجه) بیان نماییم.
امام علی(علیه السلام) فرمودند: مهدی دو غیبت دارد که یکی از آنها آن قدر طولانی می شود که بعضی از آنها می گویند، او مرده است و هیچ کس از مکان ایشان مطلع نمی شود.(1)
عبدالله ابن فضل هاشمی گفت: امام صادق(علیه السلام) فرمودند: مهدی حتماً غیبتی خواهد داشت که اهل هر باطلی در آن به شک خواهند افتاد.
عرض کردم جانم به فدایت! این غیبت برای چیست؟
فرمود: برای امری که به ما اجازه داده نشده که آن را بیان کنیم.
عرض کردم: پس حکمت غیبت ایشان را بفرمایید.
فرمودند: حکمت این کار، تنها پس از ظهور ایشان روشن خواهد شد، همان گونه که حکمت کارهای خضر(علیه السلام) پس از جدایی اش از حضرت موسی(علیه السلام) روشن شد. ای پسر فضل، این امری از امور الهی و سری از اسرار الهی و امری غیبی از جانب خداوند است و چون ما می دانیم که خدای بزرگ، حکیم است، تصدیق می کنیم که افعال و اقوالش همگی از روی حکمت می باشند، اگرچه علت آن، برای ما معلوم نباشد.(2)
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: به ناگزیر او باید غائب شود، که در آن مدت ترس از قتل هست.(3)
در هر عصر و زمانی نیز افرادی از اولاد فاطمه(سلام الله علیها) پیدا می شوند که برای رسیدن به منصب و مقام، و یا تقرب به زمامداران ستمگر همچون جعفر کذّاب برای کشتن آن یکتا بازمانده از حجت های حضرت پروردگار، حریص می شوند و اگر نمونه این افراد را ندیده ایم، برای این است که سرنخی از جایگاه آن حضرت در دست این افراد نیست و گرنه از جعفر کذّاب عقب نمی ماندند
امام سجاد(علیه السلام) نیز در روایتی فرمودند که: گویی با چشم خود می بینم که جعفر کذّاب، طاغوت زمانش را وادار کرده که به جستجوی ولی خدا(عجل الله فرجه) بپردازد و آن غائب از دیده ها، در حفظ و حراست الهی است و حفاظت خانه پدر به عهده اوست. و این از باب جهالت جعفر به ولادت آن حضرت و طمع کشتن اوست اگر دست بیابد، و به طمع گرفتن میراث پدرش به ناحق است.(4)
جعفر کذّاب برادر امام حسن عسگری(علیه السلام) و پسر امام هادی(علیه السلام) است، که به هنگام ولادت او، آثار شادی و سرور در سیمای امام هادی(علیه السلام) ظاهر نشد. سبب آن را از محضرش پرسیدند، در پاسخ فرمودند: به وسیله او مردم بسیاری گمراه خواهند شد.(5)
امام سجاد(علیه السلام) 200 سال پیش از ولادت جعفر از او خبر داده، از اسم و لقب او سخن گفته است و دو قرن بعد آن چنان که فرموده بودند، تحقق یافته است. جعفر کذّاب یکی از اولاد حضرت زهرا(سلام الله علیها) بود که این چنین به کشته شدن حضرت بقیة الله(عجل الله فرجه) تشنه و حریص بود.
در هر عصر و زمانی نیز افرادی از اولاد فاطمه(سلام الله علیها) پیدا می شوند که برای رسیدن به منصب و مقام، و یا تقرب به زمامداران ستمگر همچون جعفر کذّاب برای کشتن آن یکتا بازمانده از حجت های حضرت پروردگار، حریص می شوند و اگر نمونه این افراد را ندیده ایم، برای این است که سرنخی از جایگاه آن حضرت در دست این افراد نیست و گرنه از جعفر کذّاب عقب نمی ماندند.
زمانی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: به ناگزیر او باید غائب شود، که در آن مدت ترس از قتل هست.(6)
ترس از قتل یعنی همین کینه توزی ها. اگر ترس از کشته شدن نبود و حکمت های دیگری که پیشوایان معصوم(علیهم السلام) اجازه افشای آنها را نداشتند و برای ما پوشیده مانده است؛ نبود، هرگز حضرت بقیة الله(عجل الله فرجه) روا نبود که در پشت پرده غیبت مخفی شود و در روی زمین این چنین به خدا نافرمانی شود. و بر او بود که ظهور کند و رنج های طاقت فرسا را تحمل و حق را پیاده کند و باطل را ریشه کن سازد، چرا که مقام حجت های خدا با تحمل شدائد بالا می رود.
به همین دلیل حکمت خداوند اقتضا نمود که او از دیده ها پنهان باشد، تا جانش در امان بوده و از شر دشمنانش حفظ گردد.
آری امام زمان(عجل الله فرجه) در حال حاضر در میان ما حاضر و ناظر هستند، اما هنوز بعد از گذشت این همه سال از غیبت ایشان، اسباب ظهور ایشان فراهم نگشته و همه این ها به خاطر ما شیعیان معصیت کار می باشد.
پی نوشت:
1. تلخیص و ترجمه منتخب الأثر، صفحه96.
2. تلخیص و ترجمه منتخب الأثر، صفحه106.
3. بحارالأنوار، جلد52، صفحه90.
4. منتخب الأثر، صفحه243.
5. محجة البیضاء، جلد4، صفحه313.
6. بحارالأنوار، جلد52، صفحه90.
بخش مهدویت تبیان
کلمات کلیدی: