شفقنا- دکتر غلامرضا محمدنسل؛جرم شناس و استاد دانشگاه در خصوص نقش همنشینی در بزهکاری در روزنامه ایران نوشت:شیخ اجل سعدی در گلستان پندی حکیمانه در مورد عواقب همنشینی با افراد ناشایست دارد. وی می فرماید: «هر که با بدان نشیند اگر نیز طبیعت ایشان در او اثر نکند به طریقت ایشان متهم گردد و گر به خراباتی رود به نماز کردن، منسوب شود به خمر خوردن. طلب کردم ز دانایی یکی پند - مرا فرمود با نادان مپیوند»
همنشینی و مجالست از دیرباز به عنوان یکی از راه های انتقال فرهنگ و عادات و اخلاق شناخته شده است. در برخی آیات قرآن و تاریخ و روایات نکات و مصادیق متعددی درباره تلاش پاکان و حقیقت جویان برای انتخاب پیامبران و صالحان و ائمه هدی به عنوان اسوه های عملی برای طی مسیر زندگی انتخاب کنند و از سفره فضل و کمال آنان توشه برگیرند.
در مقابل داستان پسر نوح پیامبر(ع) یکی از نمونه های تاثیر منفی همنشینی با بدان است. ادبیات فارسی در خصوص بحث همنشینی و آثار و نتایج و معیارهای آن به قدری غنی است که تنها کنار هم نهادن و نقل قول آنها نیازمند ده ها مجلد کتاب است. بدون تردید توجه به همنشینی و تاثیر همنشینان بر سعادت یا کجروی فرد از دیرباز در همه تمدن ها وجود داشته است و بحث جدیدی نیست اما توجه به همنشینی در آموزه های جرم شناسی نوین تنها قدمتی در حد چند دهه دارد.
برخی از جرم شناسان معتقد بودند همه رفتارهای آدمی اعم از خوب یا بد به شکلی یکسان یاد گرفته می شود و تفاوت عمده میان رفتارهای قانونمند و قانون شکن در چیستی مطالب یاد گرفته شده است نه در چگونگی آنها. این نظریه امروزه تحت عنوان «همنشینی افتراقی» شناخته شده و بسیاری از موارد بزهکاری بخصوص در میان جوانان و نوجوانان را توضیح می دهد. به عبارت دیگر نظریه همنشینی افتراقی یکی از شاخه های یادگیری اجتماعی بزهکاری به شمار می رود که تمرکز آن بر یادگیری بزهکاری از طریق کنش متقابل مستقیم و غیرمستقیم بین اعضای گروه بزهکاری است که می گوید: رفتار مجرمانه یادگرفتنی - اکتسابی - است. از سوی دیگر رفتار مجرمانه در خلال تعامل و کنش با افراد دیگر آموخته می شود. همچنین بخش اصلی یادگیری بزهکاری در میان گروه همسالان صمیمی اتفاق می افتد.
از سوی دیگر یادگیری بزهکاری که شامل یادگیری شیوه ها و شگردهای ارتکاب جرم است، یادگیری و انتقال نگرش ها و انگیزه ها و باورهای جرم زا را نیز در بر می گیرد. در ادامه این نظریه می گوید انگیزه ها و محرک های جرم بر اساس هنجارهای اجتماعی به وجود نمی آیند بلکه بر اساس هنجارهای درون گروهی معنا و یادگیری می شود. در حقیقت شخص به سبب اجماع گروه بر نقض قانون، نسبت به بزهکاری ترغیب می شود و میزان تاثیر همنشینی بر بزهکاری به متغیرهای مختلفی مانند مدت، شدت و عمق نفوذ همنشینان بستگی دارد. فرایند یادگیری بزهکاری تابعی از فرایند عمومی یادگیری است، در حالی که رفتارهای مجرمانه در راستای پاسخ به نیازها و ارزش های عمومی جامعه است اما توسط جامعه قابل توجیه نیست و فقط در درون گروه همنشین موجه به شمار می روند
کلمات کلیدی: