سفارش تبلیغ
صبا ویژن
من پیشواى مؤمنانم و مال پیشواى تبهکاران [ و معنى آن این است که مؤمنان پیرو منند ، و تبهکاران پیرو مال چنانکه زنبوران عسل مهتر خود را به دنبال ] . [نهج البلاغه]
بیستجان لنجان
 
عقیله بنی هاشم(سلام الله علیها)
لم لدُنی عقیل? بنی هاشم(علیها سلام)

مقام حضرت زینب علیهاالسلام بسیار رفیع و بلند مرتبه بوده و فرمایشات حضرات معصومین علیهم السلام مخصوصاً امام سجاد علیه السلام که فرمود: «أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَةٍ» (1)گویای آن می باشد؛ این فرمایش به این معنى است که حضرت زینب سلام الله علیها داراى علم لدُنى بودند و علم ایشان از نوع علوم دنیوى نیست بلکه از نوع علوم الهى است.

اکثریت مردم، علم و دانش را از راه تحصیل، آموزش و کتاب کسب مى کنند که این افراد داراى علم حصولى هستند. افراد کمى هستند که علم و دانش را حضوراً کسب مى کنند که معرفت و دانش آن ها الهى، لدنى و حضورى است. علم حضرت زینب علیهاالسلام این چنین می باشد.

نکاتی در رابطه با مقام عصمت

یکم: این که در کلام اسلامى گفته مى شود: پیامبران و ائمه (علیهم السلام) معصوم اند و از عصمت دیگران سخنى گفته نمى شود، بدین معنا است که عصمت ایشان با أدل? عقلى یا نقلى اثبات شده است، ولى عصمت دیگران با أدل? عقلى یا نقلى اثبات نشده است. بنابراین پیامبران و امامان (علیهم السلام) هم واقعا معصوم اند و هم عصمت آنان براى ما ثابت شده است. اما دربار? دیگرانى که مشمول این أدل? عقلى و نقلى نمى شوند، نمى توان قضاوت به عدم عصمت کرد؛ یعنى ممکن است انسان هاى بى شمار دیگرى، واقعاً داراى عصمت از گناه باشند ولى دلیلى بر اثبات آن براى ما إقامه نشده است و نیازى نیز به اثبات آن احساس نمى شود.

دوم: عصمت از گناه، پایین ترین مرتبه از مراتب عصمت پیامبران و امامان (علیهم السلام) است و مراتب بالاتر آن شامل: عصمت از اشتباه، نسیان و سهو و عصمت در مقام تبیین دین است.

با ویژگى هایى که از سوى امامان معصوم (علیهم السلام) درباره شخصیت حضرت زینب (علیهاالسلام) نقل شده است برخى از مقامات عصمت براى ایشان به دست مى آید.

سوم: اثبات عصمت براى نبىّ اکرم و امامان علیهم السلام- به ویژه عصمت در مقام تبلیغ دین و عصمت از اشتباه و نسیان و سهو- داراى آثار زیادى است از جمله این که قول، فعل و تقریر آنان، براى مسلمانان حجت است و باید دین اسلام را از گفتار، رفتار و تأیید آنان آموخت.

در اندیشه شیعه، مدارک و مستندات مسائل عقیدتى و فتاواى فقهى- علاوه بر قرآن و عقل- گفتار و رفتار نبى اکرم و ائمه اطهار (علیهم السلام) بوده است. این أثر بر گفتار و رفتار هیچ شخص دیگرى ثابت نیست مگر این که گفتار یا رفتار معینى از او مورد تأیید روشن معصومین (علیهم السلام) قرار گرفته باشد.

بنابر آنچه بیان شد هیچ دلیلى بر ارتکاب گناه از سوى حضرت زینب (سلام الله علیها) وجود ندارد و به طور مسلّم شخصیت والاى ایشان مبرّا از گناه است.

معصوم کسى است که احتمال انجام «گناه و خطا» از او مردود است؛ یعنى، محال است مرتکب گناه و خطا شود. البته نفى امکان گناه و اشتباه، مراتب متعددى دارد؛ اولین مرتبه عصمت- که همه پیامبران داراى آن بوده‏اند- در سه چیز است:

1- عصمت در تلقّى و دریافت وحى:

یعنى پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم هرگز در مقام دریافت وحى دچار خطا، اشتباه و نسیان نمى‏شود. نتیجه این عصمت این است که: اولاً: پیامبر، وحى الهى را تماماً (نه ناقص) دریافت مى‏دارد. ثانیا: آنچه دریافت مى‏کند، عین حقیقت است، نه ساخته أوهام و خیالات و یا القائات نفسانى و شیطانى برخلاف تجربه‏هاى بشرى که گاهى ممکن است، آمیخته با أوهام و پندارهاى واهى باشد و این یکى از تفاوت‏های اساسى بین «تجربه نبوى» و «تجربه بشرى» است.

2- عصمت در مقام تبلیغ و ابلاغ:

یعنى پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم در دعوت به سوى دین و ابلاغ پیام الهى از هرگونه گناه و خطا، پیراسته است

الف) همه یا بخشى از پیام الهى را فراموش نمى‏کند. بنابراین آن را تماماً و بدون کاستى ابلاغ مى‏کند.

ب) در مقام ابلاغ وحى، عمداً چیزى از خود نمى‏افزاید.

ج) در مقام ابلاغ وحى، سهواً و از روی اشتباه، سخن دیگرى را به جاى پیام الهى به مردم نمى‏دهد.

3- عصمت در عمل:

عصمت عملى در نازل‏ترین مرتبه آن این است که پیامبر در انجام مُفاد وحى از گناه و لغزش مصون است؛ یعنى، اولا ًعمداً گناه نمى‏کند؛ ثانیاً سهواً در اجراى دستور الهى که به او ابلاغ شده گرفتار خطا و اشتباه نمى‏شود.

ابعاد سه گانه یاد شده، نفی کنند? ترک أولى نیست و آن چه که توسط برخى از پیامبران روى داده، همه ترک أولى بوده است، نه گناه و خطا در اجراى آن چه به ایشان از جانب خداوند وحى شده بوده است.

نکته دیگر آن است، برخی دربار? حضرت زینب (سلام الله علیها) دچار مغالطه شده اند و آن این است که «نفىِ عصمت» را مساوى با «ضرورت گناه کردن» دانسته و فکر کرده ‏اند: چون معصوم (عصمت به معنای خاص) نبوده‏ اند، پس حتماً مرتکب گناه شده ‏اند؛ در حالى که مقام عصمت خیلى بالاتر از گناه نکردن است و بسیار هستند کسانى که معصوم نبوده و گناه هم نکرده‏ اند.

براى روشن شدن مسأله باید تعریف عصمت را شناخت. عصمت صرفاً به معنای گناه نکردن نیست بلکه محال بودن وقوع گناه از سوى معصوم است؛ ولى از غیرمعصوم صدور گناه محال نیست بلکه ممکن است، نه این که لزوماً گناه از او سر زند. بنابراین عصمت یعنى، ضرورت سلب معصیت و عدم عصمت به معناى سلب ضرورت است، نه ضرورت ایجاب.

(1)-الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2، ص: 305

منبع: پرسمان، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 93/12/5:: 6:18 صبح     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ