سفارش تبلیغ
صبا ویژن
و از او پرسیدند امیر مؤمنان خود را چگونه مى‏بینى ؟ فرمود : ] چگونه بود آن که در بقایش ناپایدار است و در تندرستى‏اش بیمار ، و از آنجا که در امان است مرگ به سوى وى روان است . [نهج البلاغه]
بیستجان لنجان
 
نقش ظهور درقاب اربعین

 

اربعین

به گزارش خبرنگار مهدویت و غدیر خبرگزاری شبستان از مسیر پیاده روی اربعین حسینی: شاید وقتی در گذشته، از عصر ظهور امام مهدی(عج) و ویژگی های آن مثل تجمع همه مردم از قومیت ها، نژادها، رنگ ها و زبان ها و یا حاکمیت روح محبت و همدلی بر روابط انسان ها سخن به میان می آمد،  تصور آنچه قرار است در دولت کریمه تجربه شود دور از ذهن می نمود و نمی شد تصویری از آن دولت موعود و ارمغانش برای بشر در ذهن پروراند اما... .

 

پیاده روی اربعین که علیرغم دیرینه بودن اش چندسالی است به ویژه با حضور زایران ایرانی و سنگ تمام عراقی ها در مهمان نوازی، با شور و حرارتی خاص برگزار می شود توانسته نقش ظهور را از قاب روایات خارج کرده و به آن رنگ عینیت بزند.

 

عینیتی که از همان لحظه خروج از مرز شاهدش میشوی چراکه شوق وصال و زیارت امام(ع) چنان بیتابت می کند که اصلا متوجه ترک وطن نمی شوی؛ از همان بدو ورود به خاک عراق که «حب الحسین» آن را برای ایرانیان وطن دوم و چه بسا موطن قلبی شان کرده است، جلوه های محبتی را که از عشق به سیدالشهداء(ع) شعله گرفته و روز به روز بر فروغ و حرارتش افزوده می شود، می بینی.

 

وقتی پسران نوجوان مقابلت با ظرف آب و چای حاضر می شوند و آرزویشان رفع خستگی از  جان زائران حضرت ارباب است و پسرکانی که علیرغم سن کم، آرزوهای بزرگی مثل شهادت دارند و برایش به زایران التماس دعا می گویند!

 

در مسیر مرز تا نجف و تجربه حضور در بارگاه شاهِ دین حضرت امیرالمومنین(ع) هر ثانیه برایت ساعتی طول می کشد و شوق نشستن در ایوان طلای حضرت(ع) همه فکر و ذکرت می شود تا از مولی الموحدین اذن زیارت گرفته و رهسپار سفر عشق شوی آنهم در مسیری که فاصله عمود به عمودش در حافظه قلبت چنان حک می شود که دیگر گریزی از مرور هزارباره اش ندارد و جالب آنکه در هر مرور شیفته و مجنون تر می شوی.

 

لبیک به همین نداست که زائران اربعین را از خانه و خانواده و دلبستگی ها جدا کرده و مجنون وار، رهسپار بیابان می کند تا در سایه محبت و هدایت امام زمان(عج) مشق انتظار کنند و مانور ظهور اجرا کنند و به جهان بگویند مستضعفان عالم که قرآن وعده ارث بردن زمین توسط آنها را داده است، چنین باورمندان و یاورانی دارند که حتی در غیبت امام شان دست از یاری او نکشیده و با لبیک به جد شهیدش، با امید به ثبت اسم شان در سپاه «امام منصور» سختی های پیاده روی اربعین را به جان می خرند.

شاید برای آنها که پای دل هاشان هنوز در این عشق زمینگیر نشده، پیاده روی اربعین صرفا طی یک مسیر چندین کیلومتری در دل بیابان برای زیارت امام مظلوم و شهیدشان باشد اما آنها که به شوق همقدمی با امام عصر(عج) هر گام شان را نذر ظهور کرده اند، خوب می دانند از ساقه تا صدر این مسیر چیزی جز یک پیاده روی است... .

 

 بعد از عشق که ریشه این حرکت است محبت، وحدت و روح همدلی حاکم بر آن بی آنکه بین زائران همزبانی باشد؛ ثابت می کند که برپایی این همه موکب(ایستگاه های صلواتی) برای اسکان و تغذیه زائران، ایستادن دخترکان عراقی بر سر راه زائران به منظور خدمت ولو به قدر دادن یک برگ دستمال کاغذی، تلاش عراقی ها برای ربودن گوی سبقت از یکدیگر در پذیرایی از زائران، بریدن های چندروزه از روزمرگی ها و زدن به دل جاده در عین ساده زیستی و به دور از هر گونه لاکچری بازی و هزار و یک عادت خوبی که هر  یک از آنها برای خوب کردن حال دل هامان کافی است، همه و همه در ظاهر یک پیاده روی است، اما باطنش لبیک به ندای هل من ناصر سیدالشهداء(ع) است که طنین آن در گوش تاریخ پیچیده و علیرغم فاصله چهارده قرنی با زائران اربعین چه خوب شنیده می شود... .

 

و اینها همه در پرتوی عشق حسین(ع) است که عالم را با ندای هل من ناصر خود جمع کرده و به زمره مهدی یاوران پیوندشان می دهد.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 97/9/10:: 8:50 عصر     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ