نهضت امام حسین علیه السلام پدیدهاى عمیق، چند ماهیتى و چند لایه است چرا که عوامل متعددى در آن دخالت دارند. برخى علت قیام حضرت را امتناع از بیعت یزید مىدانند و بعضى دیگر امر به معروف و نهى از منکر، و عدهاى هم دعوت کوفیان و تشکیل حکومت را علةالعلل قیام ذکر مىکنند و...
در یک نگاه کلى و دقیقتر مىتوان تمام انگیزهها و علل و عوامل بر شمرده شده در خصوص قیام امام علیه السلام را در احیاى دین خلاصه کرد.
به اعتقاد نویسنده، احیاى دین عبارت است از تحریفزدایى و کشف افقهاى نوین و حقایق تازه در حوزه معارف دینى همراه با مکتبشناسى اجتهادى و زمانشناسى دقیق که عامل اساسى در قیام عاشورا محسوب مىشود.
نویسنده براى تبیین این امر، ابتدا فلسفه و ضرورت احیاگرى در دین در دو قلمرو عقلى و نقلى را طرح کرده آسیبهاى ایجابى و سلبى باورهاى دینى در عصر امام حسین علیه السلام را بر شمرده و با اشاره به سه عنصر رهبرى، خواص و مردم به عنوان عوامل بنیادین احیاء، خصوصیات رهبرى امام حسین علیه السلام را تشریح کرده است. وى اصلاح جامعه مسلمین و احیاى امر به معروف و نهى از منکر، تشکیل حکومت اسلامى و احیاى کتاب و سنت را از مهمترین مؤلفههاى احیاگرى دینى مىداند که امام حسین علیه السلام بر آن تاکید فراوان داشتهاند.
اهمیت بحث «احیاى دین» با توجه به این نکته روشن مىشود که جامعه نوین ما بیش از هر امرى، هویت خود را وامدار احیاى دین است. دین، باید در «صحنه عمل» تجسم یابد. صرف انتساب به دین، بى آن که در متن زندگى فردى و اجتماعى مسلمانان حضور کارساز داشته باشد، کافى نیست وگرنه همان «اسلام شناسنامهاى» خواهد بود. به علاوه با گذشت زمان، فقط ظواهر و نمودهایى سطحى از آن باقى مىماند و اهداف اصلى و درون مایه حقیقى آن متروک و منزوى یا کمرنگ مىشود و در بدترین شرایط، برخى «بدعت» ها جایگزین «سنت» ها مىشود و روح دین مسخ گشته، اسکلتى بى جان باقى مىماند.
در اینجا رسالت «احیاگرى» و «بدعت ستیزى» پیشوایان دینى و عالمان ربانى ایجاب مىکند که در جهت زنده ساختن دوباره شعارها، اهداف و جوهره اصلى دین، قیام و اقدام کنند و بدعتها و بدعتگزاران را بشناسانند تا راه دین، بىابهام و بىغبار، باقى بماند و روندگان این صراط، به حیرت و ضلالت گرفتار نشوند. امامان شیعه علیهالسلام، یکایک، رسالت احیاگرى دین را داشتهاند و هر یک از معارف و احکام که از یاد مىرفته یا تحریف مىشده است را در چهره راستین و بىتحریفش مىنمایاندهاند. حتى درباره امام زمان علیه السلام نیز تعبیر «محیى شریعت» و از بین برنده «بدعت» به کار رفته است و در دعا از خداوند مىخواهیم که به دست آن منجى موعود، آنچه از معالم و نشانههاى دین و دیندارى به دست ظالمان از میان رفته و مرده است، زنده گردد.
بدیهى است که با دین زنده و احیا شده مىتوان جامعه را زنده کرد. این سنت پس از رحلت حضرت رسول صلوات الله علیه نیز با اصل استمرار ولایت فکرى و معنوى ائمه اطهار علیهم السلام ادامه یافت. در عهد زمامدارى یزید بدعتها و آفات فکرى و دینى به اوج خود رسیده بود و مىرفت که خورشید اسلام نبوى در پشت ابرهاى سیاه حاکمیت اموى پنهان گردد که امام حسین علیه السلام با گفتار و کردار خود به احیاى آن قد برافراشت. اصل احیاگرى پس از شهادت آن حضرت نیز به عنوان اساسىترین رکن در سنت گفتارى و کردارى اهل بیت علیهم السلام تبلور یافت. و پس از آنان وارثان علوم و رسالت آنان، یعنى عالمان ربانى، وظیفه احیاگرى را بر دوش دارند.
|
به واقعه چند بعدى کربلا از زوایاى گوناگون مىتوان نگریست و آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
نهضت سیدالشهدا علیه السلام به تعبیر استاد شهید مطهرى از پدیدههاى چند ماهیتى، نهضتى متشابه، ذو وجوه، عمیق، چند بُعدى، چند جانبه و چند لایه است؛ چرا که عوامل متعددى در آن دخالت دارند و علت تفسیرهاى مختلف در مورد این قیام نیز محاذى بودن عناصر دخیل در آن است که در آن واحد، مقصدها و هدفهاى مختلف داشته است.
برخى علت قیام حضرت را امتناع از بیعت با یزید مىدانند و بعضى دیگر امر به معروف و نهى از منکر و عدهاى هم دعوت کوفیان و تشکیل حکومت را علةالعلل قیام ذکر مىکنند. مسئولیت اجتماعى حمایت از امت اسلامى و حفظ کیان اسلام، صیانت خلافت از انحرافهاى امویان، جلوگیرى از ظلم و ستم امویان خاصه بر شیعیان، از بین بردن بدعتها و احیاى سنت، جلوگیرى از محو نام آلالبیت علیهم السلام، جلوگیرى از تاراج بیتالمال مسلمین، عمل به وظیفه شرعى و تکلیف دینى، اتمام حجت و تبلیغ دین و... از دیگر علل و انگیزههایى است که نویسندگان در مورد این حادثه در کتابهاى خود به آنها پرداختهاند.
در یک نگاه کلى و دقیقتر، مىتوان تمام انگیزهها و علل و عوامل بر شمرده شده در خصوص قیام امام علیه السلام را در «احیاى دین» خلاصه کرد.
امام حسین علیه السلام در نامهاى به بزرگان بصره از آنها مىخواهد که به کتاب الهى و سنت نبوى بیندیشند و از واقعیتهاى جامعه غافل نباشند زیرا سنتها و روشهاى پسندیده مرده و از میان رفته و بدعتها و ارزشهاى جاهلى زنده و جاى آنها را گرفته است.
«من شما را به پیروى از کتاب خدا و راه و روش پیامبر فرا مىخوانم؛ زیرا هم اکنون سنت پیامبر از میان رفته و بدعتها و احکام ناروا زنده شده است، پس اگر گوش به این پیام فرا دهید و آن را بپذیرید، شما را به راه سعادت رهبرى خواهم کرد.» (1)
همچنین آن حضرت پذیرش دعوت کوفیان را، به جهت هویت احیاگرانه آن مىداند و مىفرماید:
«ان اهل الکوفة کتبوا الى یسالوننى ان اقدم علیهم لما رجوا من احیاء معالم الحق و اماتة البدع.» (2)
به تعبیر سید محسن امین:
قیام براى احیاى حق و میراندن باطل را وظیفه دینى خود مىدانست «ما اهون الموت على سبیل نیل العز و احیاء الحق. لیس الموت فى سبیل العز الا حیاة خالدة و لیست الحیاة مع الذل الا الموت الذى لاحیاة معه.» (3)
احیاگر در عرصه احیاى دین با دو تشخیص فوقالعاده مهم رو به رو است: تشخیص درد و تشخیص درمان. بنابراین اساس کار احیاگران را مىتوان در «درد شناسى» و «درمانگرى» خلاصه کرد.
|
کلمات کلیدی: