سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نرسیدن خیرت [به دوستان] به دوستی [آنان]با دیگران می انجامد . [امام علی علیه السلام]
بیستجان لنجان
 
بیستجان وپل قلعه

یـکـى از مـشـهورترین جاذبه‌هاى تـاریخى منطقه لنجان پل کله )پل قلـعه( است که بر روى زاینده‌رود احداث گردیده است و در مجاورت روستاى مدیسه قرار دارد.

این پل در آغاز پل قلعه نام داشته و به تدریج تحت تاثیر گویش‌هاى رایج پل کله خوانده شده است و قدمت آن بـه دوران صـفـویه و عصر سلطنت شاه‌عباس صفوى بازمى‌گردد. پادشاه مذکور در پى سیاست‌هاى عمرانى و توسعه‌ى بازرگانى خود اقدام به نوسازى راه ارتباطى کهنسال اصفهان به سرزمین بختیارى و خوزستان کرده و در جهت سهولت حمل‌ونقل مسیر قدیمى را که از سده لنجان و ورنامخواست مى‌گذشت متروک نمود و با احداث این پل راه جدیدى را در حاشیه‌ى شمالى زاینده‌رود بنا گذارد که با عبور از گردنه گاوپیسه به غرب اصفهان مرتبط مى‌شد. به فرمان پادشاه صفوى در مسیر راه جدید کاروانسراهایى براى استراحت استقرار کاروان‌ها برپا گردید که با محل کنونى بیستجان و زرین‌شهر مطابقت کامل دارند. ‌ ‌

منبع:روزنامه اصفهان زیبا25/12/1390


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/1/8:: 6:23 صبح     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ