سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خشم، خردها را تباه و از درستی دور می کند . [امام علی علیه السلام]
بیستجان لنجان
 
ماجرای پیوستن 30 کومله به بسیجی ها حسین قجه ای و یک گردان شهید

روز سیزدهم اردیبهشت، محمد رضا موحد دانش به شهادت رسید. حالا دیگر حسین دست تنها بود. ما غروب همان روز، به هر مشقتی بود، با یکی از بچه‌ها، خودمان را به حسین رساندیم. دیدیم حسین خیلی وضع آشفته‌ای دارد. تعداد زیادی از مجروحین و شهدا در اطراف موضع گردان سلمان روی زمین افتاده بودند و به دلیل نبود امکانات، هیچ کاری نمی‌شد برایشان انجام داد. قبل از اینکه ما چیزی بگوییم، حسین پیش دستی کرد و با حالتی بغض الود گفت: فلانی، اگر دستت به آن بالایی‌ها می‌رسد، بگو یک کاری برای این بچه‌ها بکنند. با دست خالی که نمی‌شود با تانک و توپ جنگید.

 

بعد با حالتی حزن آلود ادامه داد: آنقدر اینجا می‌مانم تا یک تیری به سرم بخورد و بعد آن‌ها بفهمند که اینجا هم خبری هست. آن حالت حسین برایمان خیلی دردآور بود؛ ولی کاری از دست ما برنمی‌آمد تا برایش انجام دهیم. تنها کاری که می‌توانستیم بکنیم، این بود که تنهایش نگذاریم و کنارش بمانیم..."

این روزها سالگرد دفع سومین پاتک سنگین دو تیپ زرهی و مکانیزه سپاه سوم ارتش عراق در جاده اهواز-خرمشهر توسط گردان سلمان فارسی تیپ 27 محمد رسول الله(ص) است که در سال 1361 و در جریان عملیات فتح المبین اتفاق افتاد. فرمانده گردان سلمان سردار شهید حسین قجه‌ای است که در همین عملیات و در رزمی نفس گیر، روز 15 اردیبهشت به شهادت رسید و معاون گردان سلمان هم شهید محمد رضا موحد دانش بود که روز 13 اردیبهشت، دو روز قبل از فرمانده به شهادت رسید. شرح نبرد سنگین جاده اهواز-خرمشهر، از روایت‌های زیبای مقاومت رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس است که تا پای جان جنگیدند به طوری که وقتی بچه‌های گردان‌های دیگر توانستند محاصره آنان را بشکنند و به بچه‌های گردان سلمان برسند حتی یک نفر از آنان هم زنده نمانده بود.

شهید حسین قجه ای فرمانده دلاور گردان سلمان فارسی روز چهاردهم شهریورماه سال 1337 حسینعلی در زرین شهر اصفهان در دستان خسته پدر کشاورزش جای گرفت و در سایه تربیت عالمانه پدر رشدکرد. وی در سن 7 سالگی به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک دیپلم به تحصیل ادامه داد. ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 92/2/15:: 3:14 عصر     |     () نظر
 
آیا چشم زخم واقعیت دارد؟ +یک داستان باورنکردنی

بسیاری از مردم معتقدند که در بعضی از چشم ها اثر مخصوصی است که وقتی از روی اعجاب به چیزی بنگرد، ممکن است آن را از بین ببرند یا در هم بکشنند، و انسان را بیمار یا دیوانه کنند.

این باور از نظر عقلی امر محالی نیست. امروزه بسیاری از دانشمندان معتقدند که در بعضی از چشم ها نیروی مغناطیسی خاصی نهفته شده است که کارایی زیاد دارند و حتی با تمرین و ممارست می توان آن را پرورش داد. خواب مغناطیسی، از طریق همین نیروی مغناطیسی چشم ها انجام شدنی است.
 
در دنیایی که اشعه لیزر که نامرئی است، می تواند کاری کند که از هیچ سلاح مخرب دیگری ساخته نیست، پذیرش وجود نیرویی در بعضی از چشم ها که از طریق امواج مخصوصی در طرف مقابل اثر بگذارد، چیز عجیبی نیست. بسیاری نقل می کنند که با چشم خود افرادی را دیده اند که دارای این نیروی مرموز چشم بوده اند و افراد یا حیوانات یا اشیائی از طریق چشم زدن از کار انداخته اند.
 
یک داستان باورنکردنی برای باور کردن
در این رابطه نقل است که مردم روستای «زاغه» از روستاهای شهرستان ملایرِ استان همدان، در قدیم الایام که مشغول حفر زاغه ها به منظور پناه بردن به آنها بودند، گاه با صخره های سنگی بزرگی برخورد می کردند. می گویند در این روستا خانواده ای بودند که به چشم شور شهرت داشتند، از آنها می خواستند به زاغه آمده و با اعجاب به آن سنگ بنگرند و به این ترتیب سنگ ها شکسته می شدند و آنها به حفر زاغه ها ادامه می دادند!
 
ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 92/2/5:: 12:53 عصر     |     () نظر
 
یک زن اما همچون علی علیه السلام شجاع و قدرتمند !

وقتی بنا داشتم این مطلب را بنویسم از بکار بردن الفاظی همچون “پهلوان” و “قهرمان” برای شخصیت این بانو اکراه داشتم چرا که میدانم در وصف شأن و منزلتش،زبان قلم لال و بار معنوی واژگان عاجزند اما چه کنم که به این عجزها مبتلایم لیک اگر در مقام قیاس باشم می توانیم بانوی دوعالم را با همسر بزرگوارش سنجید و حضرت علی علیه افضل صلوة المصلین شاخص خوبی برای درک مقام حضرت فاطمه است .علی الاسف برخی سیره نویسان نیز در شجاعت و قدرت این ” بانوی بانوان ” حق مطلب را ادا نکرده و چهره ای بیمار و رنجــور از بی بی دوعالم به تصویر کشیده اند.

یک اشاره برای اهل اشارت کافیست تا بدانند که :

وقتی آن فرومایگان به خانه ی امیر المومنین هجوم آورده و دستان حضرتش را بستند، بانوی دو عالم دست بر کمربند مولا گرفته تا ایشان را از خانه بیرون نبرند.
بانوی دوعالم آنچنان با قدرت و صلابت قبضه ی کمربند مولا را گرفته بودند که جماعت آن پست طینتان نتوانستند مولا را تکان دهند.
دست بر تازیانه برده و آنقدر با تازیانه ….

 

پی نوشت : و این در حالی بود که بنا بر نقل شیخ عباس قمی در ” بیت الاحزان ” بانوی دوعالم مجروح بودند …

بازهم پی نوشت : اینجاست که حضرت علی شاخص قدرت نمایی بانویش حضرت فاطمه – علیهــما الســلام – می شود و بازهم اینجاست که نه می توان آن بانو را پهلوان گفت و نه قهرمانش نامید .

 

 

یا فاطمة الزهراء

این مصیبت را بر داغداران مادر سادات تسلیت می گویم.

منبع:مداح حسین

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 92/1/26:: 9:49 عصر     |     () نظر
 
کدوم دسته هستی؟

کدوم دسته هستی؟

مردم بر سه دسته اند؛ یک دسته را فقط خدا قبولشون میکنه، یک دسته را فقط شیطان و دسته آخر را نه خدا مى پذیرد و نه شیطان...

اول آخریش رو میگم:

اون دسته اى که نه مورد قبول شیطان و نه مورد قبول خدا، کسانى هستند که با آبروى مردم بازى مى کنند و با هر وسیله ممکن مى خواهند حیثیت و آبروى مؤمنان را لگد مال کنن.
بعضی آدما کارهایی می کنن که خدای از مادر مهربون تر وعده عذاب میده [1]، این لگد مالی آبرو هم بخشی از اونهاست.
راه های این کار هم متفاوت هست، هر کسی به شخصیت خودش راهی پیدا می کنه بهتر بگم ، بهونه سازی میکنه تا اون کار انجام بشه.

یکی میگه تا دل مومن رو شاد کنم؛ آخه با مرام ، دلت رضا میده حیثیت یکی رو بشوری بخاطر خندوندن!؟ حالا چطور دلم خوش بشه پشت سر من ، منو مسخره نکنی؟ ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 92/1/26:: 9:47 عصر     |     () نظر
 
شعری که رهبر انقلاب از شهریار برای مادر سادات طلب کرد

به گزارش سرویس اندیشه دینی پایگاه 598، چندی پیش مداح اهل بیت و شاعر آئینی اهل تبریز، حاج محسن عسگری در گفتگو با پایگاه 598 به خاطره ای از دوست و استاد خود "محمد حسین شهریار" در جریان سفر رهبر معظم انقلاب به تبریز در زمان ریاست جمهوری ایشان اشاره نمود. در دیدار مذکور حضرت آیت الله خامنه ای شعری را در وصف حضرت فاطمه (س) از استاد شهریار طلب می نمایند که در ادامه نقل این خاطره که در آن مصاحبه آمده بود به مناسبت ایام فاطمیه بازنشر می گردد.

حاج محسن عسگری در این خصوص می گوید: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر فرزانه انقلاب، در زمان ریاست جمهوری مسافرتی به تبریز داشتند که برنامه‌هایشان فشرده بود. شب شعری گذاشته بودند برای شعرا و نهایت لطف ایشان بود که مداح‌ها و شعرا هم شرکت داشته باشند منتها شرط کرده بودند، البته بعد ما شروطشان را متوجه شدیم، شرط کرده بودند که در استانداری یک مجلسی بگذارید و شعرا را دعوت کنید حتماً استاد شهریار هم باشد و گفته بودند که ورود من(آیت‌الله خامنه‌ای) به جلسه قبل از شهریار باشد و برنامه را طوری تنظیم کنید که بعد از ایشان، استاد شهریار در مجلس بیاید، من افتخار حضور در آن مجلس را داشتم.


اول حضرت آقا تشریف آوردند قدم روی چشمان ما گذاشتند و نشستیم و با اعلام ورود، پنج شش دقیقه بعد از تشریف فرمایی حضرت آقا ورود استاد شهریار را اعلام کردند که رفته بودند دنبالش. زمانی که حضرت آقا متوجه شدند استاد شهریار به جلسه آمده‌اند با نهایت بزرگواری بلند شدند و به سمت در رفتند و از شهریار استقبال کردند. ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 92/1/26:: 9:43 عصر     |     () نظر
 
گرمترین نقطه روی زمین با71 درجه درایران است؟

منطقه جهنمی گندم بریان به یکی از گرمترین مناطق زمین شهرت یافته است اما تاکنون متاسفانه اقدامی در راستای ثبت رسمی دمای این منطقه از سوی دستگاههای مربوطه انجام نشده است و در حقیقت ثبت دمای این منطقه تا کنون به وسیله مسئولان محلی، گردشگران و برخی از گروههای تحقیقاتی دانشگاهی ثبت شده است.

ثبت دمای این محدوده بیابانی در حاشیه کویر لوت و تنها در چند کیلومتری شهر شهداد که آخرین شهر کویر لوت از ناحیه جنوبی است به وسیله گروههای غیر رسمی و غیر قابل استناد از لحاظ علمی و مطالعاتی انجام شده بود اما در آخرین لیستی که ناسا پس از بررسی ماهواره هایش منتشر کرده است، کویر لوت در استان کرمان و منطقه گندم بریان و یا همان دشت سوخته رسما دمای 71 درجه را ثبت کرده است و در صدر این لیست قرار گرفته است.

 

995903_667.

این درحالی است که تاکنون هیچ اقدامی در راستای ثبت ملی این منطقه نیز صورت نگرفته است و گردشگری در این منطقه که می تواند رونق بین المللی داشته باشد در زیر پرده ای از هراس گردشگران برای حضور در این منطقه به صورت موردی و مقطعی صورت می گیرد. ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 92/1/26:: 9:41 عصر     |     () نظر
 
پاسخ به مهم‎ترین شبهات وهابیون درباره فاطمیه و شهادت حضرت زهرا(س

 

به گزارش خبرگزاری اهل  ‎بیت(ع) ـ ابنا ـ حضرت فاطمه زهرا(س) دختر گرامی پیامبر اکرم(ص) علیرغم حیات کوتاه، الگوی خوبی برای مسلمانان هستند؛ چه به عنوان دختر، چه به عنوان همسر، چه به عنوان مادر، چه به عنوان یک معلم، چه به عنوان یک محدّث، و چه به عنوان یک مجاهد در عرصه دفاع از ولایت و امامت.

 

همین دفاع جانانه او از امام زمانش بود که منجر به شهادت او در سن جوانی شد؛ فاجعه ای که از همان روز شهادت آن حضرت تاکنون، غاصبان حق اهل بیت(ع) را به چالش کشیده است.

 

اما کوردلانی هم هستند که برای توجیه این جنایت، در طول تاریخ دست به تحریف‏های لفظی و معنوی تواریخ و احادیث زده اند تا ماه را برای همیشه پشت ابر پنهان کنند؛ امری که صد البته امکان‏پذیر نیست.

 

امروزه وهابیت، دنبال کننده این روند تحریف و شبهه است و شبهاتی را در این باره در سایت ها و ماهواره های پرشمارش مطرح می کند؛ لذا برای شناخت جایگاه حضرت فاطمه زهراء(س) و نیز بررسی برخی از این شبهات و تحریفات، خبرگزاری ابنا گفتگویی تفصیلی با «حجت  ‎الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد حسینی  ‎   قزوینی» پژوهشگر مسائل اعتقادی، رییس موسسه تحقیقاتی ولی عصر(عج) قم و مدیر شبکه جهانی ولایت انجام داد.

 

استاد حسینی قزوینی در ابتدا با تسلیت ایام شهادت و سوگواری صدیقه کبری حضرت فاطمه زهرا(س) به بیان برخی سجایا و ویژگی های این شخصیت بی نظیر پرداخت.

 

آنچه در پی می‏آید چکیده سخنان ایشان در این گفتگو است:

 

فرزندان پیامبر(ص)

 

پیامبر گرامی(ص) فرزندان متعددی داشتند؛ آنچه که مشهور است حضرت رسول(ص) دارای چهار دختر و چهار پسر بودند. از دختران پیامبر(ص)، «زینب» همسر ابوالعاص بن الربیع بود، «ام کلثوم» و «رقیه» همسران عتبه و عتیبه و عروس ابولهب بودند (که البته بعد از نزول سوره مبارکه "تبت" طلاق گرفتند)، و دیگری «حضرت زهرا(س)» بودند.

 

از پسران پیامبر نیز «قاسم»، «طیب» و «طاهر» هر سه در مکه از دنیا رفتند و قبرشان در قبرستان ابوطالب است. پسر چهارم ایشان نیز «ابراهیم» از «ماریه قبطیه» در مدینه به دنیا آمد و در زمان حیات پیامبر(ص) در همان شهر  وفات کرد و در قبرستان بقیع دفن شد. 

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 92/1/12:: 12:18 عصر     |     () نظر
 
آتش درنیستان

روز اوّل؛دوشنبه
همه چیز از آن روز دوشنبه شروع شد؛یعنی نود و پنج روز قبل.روزی که پیامبر(ص) رحلت کردند.امام علی(ع) و بنی هاشم در خانه پیامبر(ص) مشغول غسل و کفن پیامبر(ص) بودند.کوچه های مدینه خلوت بود و همه در سقیفه جمع شده بودند.

هنوز چند ساعتی از رحلت پیامبر(ص) نگذشته بود که بین مهاجرین و انصار و میان اوس و خزرج بر سر جانشینی پیامبر(ص) نزاع سختی در گرفت؛این کار آن قدر مردم را مشغول کرده بود که از بدن شریف حضرت رسول به کلی غافل شده بودند.

حضرت امیر(ع) نه می توانست از جنازه شریف پیامبر(ص) جدا شود و نه می توانست آن حضرت را به خاک سپارد؛چرا که می ترسید اگر پیامبر را دفن نماید،جماعت به این بهانه که هنوز نماز بر ایشان خوانده نشده و یا در مکان مناسبی دفن نشده،جنازه حضرت را از قبر بیرون بیاورند و قبر پیامبر(ص) را بشکافند.حضرت امیر سه روز منتظر جمع شدن مردم بودند و مردم در این مدت مشغول تعیین خلیفه و گرفتن بیعت های زوری بودند.

خبر بیعت مردم را وقتی به حضرت دادند که با بیل قبر شریف پیامبر(ص) را هموار کردند.حضرت ابتدای سوره عنکبوت را تلاوت فرمودند:«الم،اَحَسَبِ الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنو و هم لا یفتنون...» و این تازه اول ماجرا بود:نود و دو روز قبل از شهادت.

وقتی امام(ع) از مسجد خارج شدند قدری در بیابان راه رفتند و به حدود 30 گوسفند برخورد کردند و فرمودند:«اگر به اندازه ی تعداد این گروه یار می داشتم...».بعد از سخنرانی 360 نفر با امام بیعت کردند که تا پای جان از او حمایت کنند.حضرت فرمود:بروید و فردا با سرهای تراشیده شده در محله «احجار الزیت» نزد من بیایید.حضرت فردای آن روز با سر تراشیده بر سر قرار رفت؛تنها  پنج نفر آمدند؛اول ابوذر،بعد مقداد و سپس حذیفه ابن یمانی و بعد عمار یاسر و سلمان آمدند.

مشتِ گره
او از همراهانش آتش خواست و درب خانه ی فاطمه و علی(ع) را آتش زد.فاطمه(س) دست های خود را بر در گرفت تا از ورود آنها جلوگیری کند؛او با تازیانه دست های فاطمه(س) را از در جدا کرد و در را با لگد باز کرد؛فاطمه(س) در پشت در بود.هنوز در خانه شعله ور بود.

وقتی وارد خانه شد،فاطمه(س) مقابل او ایستاد و فریاد زد:«یا ابتاه یا رسول الله؛ای پدر جان ای رسول خدا»،او با قلاف شمشیرش بر پهلوی زهرا(س) زد؛ناله فاطمه(س) بلند شد و فرمود:«یا ابتاه»،او تازیانه اش را بلند کرد و بر بازوی زهرا(س) زد؛آن حضرت ناله زد:«یا رسول الله بنگر که بعد از تو چقدر با ما بدی کردند».

حضرت علی(ع) او را گرفت و به زمین کوفت و فرمود:«...سوگند به خداوندی که پیامبر را مبعوث کرد...اگر عهد و پیمانم با رسول خدا نبود،قطعاً می دانستی که قدرت وارد شدن بر خانه ی مرا نداشتی».یکباره هواداران او وارد خانه شدند و حضرت امیر را محاصره کردند تا برای بیعت به مسجد ببرند.فاطمه(س) به حمایت از حضرت امیر به میان آمد.قنفذ تازیانه اش را بلند کرد و به بازوان فاطمه زد،ضربه تازیانه چنان بود که بر اثر آن،حضرت بیمار شد و به شهادت رسید.جای آن تازیانه در موقع شهادت مانند یک دستبند و بازوبند متورم و کبود بود.

حضرت امیر(ع) را به اجبار به مسجد آوردند و دور تا دور حضرت را مردانی با شمشیرهای برهنه محاصره کردند؛به حضرت گفتند:«...بیعت کن!».حضرت فرمود:«اگر بیعت نکنم چه می شود؟» گفتند:«گردنت را می زنیم».حضرت امیر(ع) سرش را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود:«خدایا! من تو را گواهی می گیرم،این قوم آمدند تا مرا به قتل برسانند در حالی که من بنده خدا و برادر رسول خدا هستم».

به حضرت گفتند:«دستت را برای بیعت دراز کن!».حضرت اعتنایی نفرمود.آنها به اجبار دست حضرت امیر(ع) را گرفتند و کشیدند.امیرالمؤمنین(ع) سرانگشتان خود را خم کرد و دست خود را مشت کرد.همه مردان هر چه تلاش کردند تا دست ایشان را باز کنند،نتوانستند؛سرانجام دست خلیفه شان را پیش کشیدند و به دست مشت شده حضرت امیر(ع) مالیدند.در این حال حضرت امیر(ع) رو به قبر پیامبر(ص) کرده بود و این آیه را تلاوت می فرمود:«ان القوم استضعفونی و کادو یقتلوننی».

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 92/1/12:: 12:12 عصر     |     () نظر
 
کاهش بارداری مسلمانان بیش از متوسط نرخ جهانی/ ایران در صدر!

نیکولاس اِبِرشتات، از محققان انستیتو انترپرایز آمریکا، این یافته‌ها را به تازگی در دو مقاله ثبت کرده است. این مقالات تصویر متفاوتی با تصویر معمول از افزایش متداوم جمعیت در سرزمین‌های اسلامی نشان می‌دهد. البته جمعیت در این کشورها رو به افزایش است، اما با ادامه روند کنونی، این افزایش جمعیت دیری نخواهد پایید.

نمودار کاهش نرخ باروری در جهان و پیش‌بینی آن تا سال 2050 – منبع: سازمان ملل

عنوان نخستین مقاله اِبِرشتات “کاهش باروری در جهان اسلام: تغییری فاحش که در کمال تعجب کسی متوجه آن نشده است“. وی با استفاده از داده‌های بدست‌آمده از 49 کشورها و قلمروهای دارای اکثریت مسلمان دریافت که به طور میانگین نرخ باروری در سال‌های 1975 تا 80 و 2005 تا 2010، 41 درصد کاهش یافته است، حال آن که کاهش نرخ بارداری در کل جهان 33 درصد بوده است.

22 درصد از کشورها و قلمروهای مسلمان شاهد 50 درصد یا بیشتر کاهش باروری بوده‌اند. بیشترین کاهش در ایران، عمان، امارات متحده عربی، الجزیره، بنگلادش، تونس، لیبی، آلبانی، قطر و کویت و در حدود 60 درصد یا بیشتر طی سه دهه گذشته بوده است.

 

کاهش 70 درصدی نرخ باروری در ایران طی 30 سال / هشدار سازمان ملل نسبت به کاهش جمعیت ایران

کاهش نرخ باروری در ایران طی 30 سال گذشته حیرت‌انگیز و معادل 70 درصد بوده ، که به گفته اِبِرستات “یکی از سریع‌ترین و چشمگیرترین آمارهای کاهش باروری در تاریخ بشر” بوده است. به گفته ابرشتات، تا سال 2000، نرخ باروری ایران به دو زایمان در هر زن کاهش یافته بود، که پایین‌تر از سطح موردنیاز برای جایگزینی جمعیت کنونی است.

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 92/1/12:: 12:5 عصر     |     () نظر
 
حاج آقارحیم ارباب(ره)

ولادت

در سال 1297 هـ ق در قریه «چرمهین» اصفهان و در خانه حاج علی پناه (ارباب حاج آقا) پسری به دنیا آمد که نام او را «رحیم» برگزیدند.

خاندان

پدر آقا رحیم، حاج علی پناه، مشهور به ارباب حاج آقا (فرزند عبدالله مشهور به ارباب آقا) فرزند حاج علی پناه فرزند ملا عبدالله شیرانی بود. آقا رحیم در خانواده ای رشد کرد که افرادی باسواد، اهل شعر و ادب و تاریخ بودند. پدر ایشان در شعر، تخلص «لنگر» داشت و سال ها با عمان سامانی و دهقان سامانی و ملا محمد همامی و دیگر شعرای معاصرش جلسات شعر داشت.

 

آقا رحیم

 نیز بیش تر اشعار فارسی حافظ و مولانا و شعرای عرب را که حفظ داشت، از دوره کودکی خود و از طریق شنیدن از زبان پدر و عمویش بوده است. آقا رحیم ارباب بزرگ ترین فرزند خانواده اش بود. وی دو برادر و یک خواهر داشت. یکی از برادرانش، عبدالله ارباب (1298 ـ 1379 هـ ق) استاد بزرگ خط نسخ بود و قرآن و کتاب های دعا را با این خط می نوشت. دومین برادر وی، حاج عبدالعلی ارباب (1304 ـ 1384 هـ ق) بود. او مردی باسواد و اهل کمال بود که مخارج خانواده به همت وی تأمین می شد. هر دو برادر آقا رحیم از وی کوچک تر بودند، و پیش از او وفات یافتند. اجداد آقا رحیم ارباب از اعیان دهاقین و مشاهیر نجبا و بزرگ زادگان قریه چرمهین از قرای معروف روستای لنجان اصفهان و صاحب مال و ثروت بودند و بدین سبب به لقب ارباب خوانده می شود. پدر و عمویش (ارباب حاج حسن) از ستم بختیاری ها گریخته... به شهر آمدند که تظلم کنند؛ اما چه نتیجه که حاکم، خود فاسدتر از آن ها (بختیاری ها) بود و به ناچار برای همیشه در اصفهان و ـ در محله باغ همایون سابق و باغ تختی امروزی ـ ساکن شدند و محل سکونت آن ها چهار خانه تو در تو بود که چهار طرف این خانه ها اتاق وجود داشت، و هشت خانوار که حدود شصت نفر بودند در صلح و صفا و آرامش می زیستند...». 

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/12/23:: 11:3 صبح     |     () نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ