سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خوشا کسى که معاد را به یاد آورد ، و براى حساب کار کرد ، و به گذران روز قناعت نمود ، و از خدا راضى بود . [نهج البلاغه]
بیستجان لنجان
 
رزق وروزی ازدیدگاه آیت الله بهجت

خدا کند یقین براى انسان روزى شود! آیا آدمى هست که مى ترسد از گرسنگى بمیرد؟! ولى باید بداند هم چنان که امکان دارد

از گرسنگى بمیرد، اگر مردن او مقدّر شده باشد، ممکن است از سیرى بمیرد. چه قدر خوب است انسان از ناحیه ى امر روزى

راحت باشد، زیرا همّ و غم روزى بدتر از زحمت کار است. کسى که به همّ و غم روزى مبتلاست، شب و روز کار مى کند و

پیوسته غصّه ى روزى را مى خورد!


خدا کند یقین او، روزى او باشد!

آن آقا(1) با این که منقطع بود اَشَدَّ الانْقِطاعِ او، حتّى از انقطاع طلاّب منقطع تر بود ـ زیرا آن ها راه خانه ى علما و مراجع را میدانستند ولى او آن را هم نمى دانست ـ مى گفت:

 هفتاد سال از عمرم گذشته یا بیشتر، ولى یک شب نشده است که بگوییم، امشب شام نداریم. خدا کند هر کسى یقینِ او،

روزىِ او باشد!
پیرمردى در کاروانسرایى ساکن بود. قافله اى وارد شدند و شام خوردند، مقدارى زیاد آمد، گفتند: ببینیم آیا کسى در این جا

هست، جست و جو کردند و به آن پیرمرد رسیدند و به او گفتند: شام خورده اى؟ گفت: نه. گفتند: مقدارى غذا داریم، آیا میل

دارى؟ گفت: اگر شکر پلو باشد مى خواهم، ولى چون غذاى آن ها پلو مرغ بود قبول نکرد. قافله ى دیگر آمد آن ها هم غذاى

دیگرى داشتند لذا باز قبول نکرد و گفت: اگر پلو شکر باشد مى خواهم. تا این که قافله ى سوّم آمد و آن ها پلو شکر داشتند و

قبول کرد و گفت: پانزده سال است که شام من، غیر از پلو شکر نیست!


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/3/17:: 11:12 صبح     |     () نظر
 
السلام علیک یاعقیله بنی هاشم(س)

 

وفات حضرت زینب کبری(س)


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/3/16:: 9:38 صبح     |     () نظر
 
انسان ها هم مثل میوه ها هسته دارند

انسانها هم مثل میوه ها هسته دارند !!!

 

 

رفته بود مهمانی،برایش آلبالو و انگور اوردند،هسته های البالو را در می اورد ولی انگورها را همانطور با هسته میگذاشت در دهانش!، پرسیدم چرا هسته ی آلبالو را را در آوردی ؟تو با این کار نصف بیشتر آلبالو را ریختی دور!؟ گفت :هسته ی آلبالو بزرگ است،اگر آلبالو را با هسته بخورم معده ام را ناراحت میکند.ولی هسته های انگور کوچک است،هضم اش هم برای معده راحت است!


انسانها هم مثل میوه ها هسته دارند،هسته ی انسانها، عیبها و رذایل اخلاقی آنهاست،اگر میخواهید در وجود دیگران رسوخ کنید و نصفِ بیشتر روحتان را دور نریزند !،یا مثل میوه های بدون هسته باشید یا هسته هایتان کوچک و قابل هضم باشد!،یادم است توی بازار دستگاه هسته گیر دیده بودم،دستگاهی بود که هسته های میوه هایی مثل گیلاس را خیلی راحت میگرفت!

تقوا و ایمان دستگاه هسته گیر برای انسان هستند،تقوا چه راحت میتواند عیبهای انسان را بگیرد و چه آسان جایشان را پر میکند!،تقوا کارش راحت است ولی سختی تقوا در بدست اوردنش است...


بزرگی میگفت: تقوا آن نیست که با یک تِق ،وا برود!


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/3/14:: 4:2 عصر     |     () نظر
 
چرانمازرابه عربی بخوانیم؟

قابل توجه کسانی که می پرسند :

چرا نماز را باید به زبان عربی خواند؟درحالیکه ما فارسی (پارسی) زبان یا ایرانی هستیم؟

نماز

خاطره آقای محمد جواد شریعت با مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی در رابطه با راز عربی بودن نماز:سال یکهزار و سیصدو سی و دو شمسی بود من و عده ای از جوانان پرشورآن روزگار، پس ازتبادل نظر و مشاجره، به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلی دارد نمازرا به عربی بخوانیم؟

چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ عاقبت تصمیم گرفتیم نمازرا به زبان فارسی بخوانیم و همین کار را هم کردیم.
والدین کم کم از این موضوع آگاهی یافتند و به فکر چاره افتادند، آن ها پس از تبادل نظربا یکدیگر، تصمیم گرفتند با نصیحت ما را از این کار باز دارند و اگر مؤثر نبود، راهی دیگر برگزینند، چون پند دادن آن ها مؤثر نیفتاد، ما را نزد یکی از روحانیان آن زمان بردند. آن روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز می خوانیم، به شیوه ای اهانت آمیز نجس و کافرمان خواند.
این عمل او ما را در کارمان راسخ تر و مصرتر ساخت. عاقبت یکی از پدران، والدین دیگر افراد را به این فکر انداخت که ما را به محضر حضرت آیت الله حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فکر مورد تأیید قرار گرفت. آن ها نزد حضرت ارباب شتافتند و موضوع را با وی در میان نهادند، او دستور داد در وقتی معیّن ما را خدمتش رهنمون شوند . ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/3/14:: 3:58 عصر     |     () نظر
 
ارتحال رهبرکبیرانقلاب تسلیت

14خرداد


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/3/13:: 9:25 عصر     |     () نظر
 
میلاد مولودکعبه

 

میلادمولی الموحدین


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/3/13:: 9:20 عصر     |     () نظر
 
میلادجوادالائمه(ع)مبارک

 

میلاد جوادالائمه


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/3/12:: 12:23 صبح     |     () نظر
 
به خاطرچندتارمو

می گن خدا بزرگتر و مهربان تر از آن است که به خاطر چند تار موی بیرون مانده از روسری کسی را مجازات کنه !

خب با این اوضاع باید گفت: خدا بزرگتر از آن نیز هست که کسی را به خاطر چند رکعت نماز نخوانده و چند روز روزه ی نگرفته و ... مجازات کند .

حالا خداییش خودتون بگید با این طرز فکر چیزی از دین خدا باقی خواهد ماند ؟

ضمنا یادتون باشه وعده عذاب شدید نسبت به اونهایی که اطاعت خدا نمی کنند حق است

 

این زن آویزان کیست ؟!

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد بخشی از چیزهایی که در شب معراج دیده است نقل شده است :

زنی را دیدم که به موهای سرش آویزان بود و مغز سر او به جوش و غلیان درآمده بود حضرت در توضیح رفتاری که این اثر و پیامد را باعث شده است فرموده اند :

آن زنی که به موهای سرش آویزان بود زنی بود که موهای خود را (در دنیا از مردان نامحرم) نمی پوشاند .

از عذاب های اخروی دیگر برای زن بدحجاب این است که در قیامت گوشت بدن آنها توسط خودشان با قیچی هایی از آتش چیده می شود . در حدیث معراج از پیامبر نقل شده است :

و اما زنی که گوشت بدن خود را با قیچی هایی از آتش می چید آن زنی بود که در دنیا خود را در معرض تماشای مردان نامحرم ودر اختیار آن ها می گذاشت.

راستی یادم رفت بگویم : فکر نکن اونجا صاحب یک بدنی می شوی که این عذاب را می تونی تحمل کنی ... با همین بدن در اون دنیا محشور می شوی چون روح ها به جسم برمی گردن

منبع:عمارنامه


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/3/11:: 11:42 صبح     |     () نظر
 
الهی پیرشی

پیری

چند روز پیش سر کوچه، پیرمرد ضعیفی را دیدم که کمرش خمیده‌ی خمیده بود. تقریبا حالت زاویه‌ی نود درجه. توان بلند کردن سرش را نداشت که ته کوچه و یا چند متر آن‌طرف‌تر را ببیند. سرش پایین بود و فقط جلوی پایش را می‌دید. عصایی به دست داشت و آرام آرام حرکت می‌کرد. پاهایش آنقدر بی‌رمق بودند که روی زمین کشیده می‌شدند تا قدمی بردارد.

عجله داشتم. از طرفی خجالت می‌کشیدم که از پیرمرد جلو بزنم. واقعا خجالت می‌کشیدم. بالاخره سرم را پایین انداختم و آرام از کنارش رد شدم. دلم گرفت. داشتم حساب می‌کردم که چقدر طول می‌کشد این پیرمرد بیچاره به خانه‌اش برسد؟ آن‌هم با چه زحمت و مشقتی. بعد یاد پدربزرگم افتادم که چند سالی است کلا راه رفتن یادش رفته. به دیوار نمی‌تواند تکیه کند چون این‌طرف و آن‌طرف خم می‌شود. حتی قدرت بلند کردن یک قاشق را هم ندارد…

بچه که بودم بزرگترها همیشه این دعا روی لبشان بود که «الهی پیر شی!» آن موقع تعجب می‌کردم که چرا این دعا؟ چرا باید دعا کنیم که کسی پیر شود؟ بعدا فهمیدم که منظورشان از پیری، عمر دراز است…

به هرحال قرار نیست تا ابد جوان باشم. آن پیرمرد هم همیشه خمیده نبود. روزی روزگاری مثل من جوان بود. شاید سرحال‌تر از من. در کار خدا نمی‌شود دخالت کرد، ولی من واقعا از پیر شدن به معنای «ضعیف شدن و زمین‌گیر شدن» می‌ترسم و این را می‌دانم که آدم از هر چیزی بترسد گرفتارش می‌شود!

منبع:عمارنامه


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/3/7:: 11:50 صبح     |     () نظر
 
درس هایی ازناپلئون هیل درباره هدف گذاری

هدف گذاری

. اگر اعتقاد داشته باشید که می‌توانید، حتماً می‌توانید.به هر‌چه اعتقاد داشته باشیم اتفاق می‌افتد. به این اصطلاحاً تحقق باور می‌گویند. اغلب ما هرگز متوجه نمی‌شویم که از چه نیروی عظیمی برخورداریم زیرا نمی‌خواهیم تن به انجام دادن کارهایی بدهیم که در‌نظر دیگران امکان انجام دادنش وجود ندارد. کارهای غیر‌ممکن به تلاش و تمرکز بیشتری نیاز دارد، اما وقتی اینها تحقق پیدا می‌کنند، پاداشی گران حاصل می‌شود. ممکن است نتوانید به هرچه دوست دارید دسترسی پیدا کنید، اما تا معتقد نباشید که توان انجام کاری را دارید، هرگز به انجام دادن آن موفق نمی‌شوید.

2. اگر مطلبی را به‌دفعات برای خود تکرار کنید، حتی اگر واقعیت نداشته باشد آن‌را باور می‌کنید.تکرار یک مطلب باعث می‌شود ذهن نیمه هشیارتان آن‌را به عنوان یک حقیقت بپذیرد، و آن‌را به یک حقیقت فیزیکی تبدیل می‌کند. می‌توانید از این موقعیت استفاده کنید و به جنبه‌های مثبت امور توجه کنید. جای «می‌توانم این کار را بکنم.» را با «این‌کار را خواهم کرد.» عوض کنید.

3. اگر به خود و دارندگی‌ها و امتیازات خود اعتقاد نداشته باشید، دیگران هم به شما و دارندگی‌هایتان اعتقاد نخواهند داشت.در فروش قاعده اصولی وجود دارد و آن قاعده این‌است: قبل از اینکه به دیگران بفروشید، باید به خودتان بفروشید. اگر به کالا و خدمات خود اعتقاد نداشته باشید، بدانید که دیگران هم به خدمات و کالاهای شما اعتقاد نخواهند داشت. اگر دیگران را فریب بدهید و آن‌ها را به معامله‌ای غیر‌منصفانه وادار کنید، باید قبل از همه بر مقاومت درونی خود در برابر انجام دادن کار اشتباه غلبه کنید.

4. چه کسی به‌شما گفت که این‌کار عملی نیست، به چه موفقیت عظیمی رسیده است که او را واجد شرایط کرده تا برای شما تعیین محدودیت بکند؟در جریان زندگی به نکته مهمی پی می‌برید و آن نکته این ‌است که کسانی که بیش از همه توصیه می‌کنند و پند و اندرزی می‌دهند، کمتر از دیگران شایسته انجام این‌کار هستند. اشخاص موفق و درگیر فرصت آن‌را ندارند که خطوط زندگی شما را مشخص کنند آن‌ها گرفتار زندگی خود هستند.ناموفق‌ها و ناقابل‌ها بیش از هرکسی فرصت دارند که خط و خطوط زندگی دیگران را ترسیم کنند. این اشخاص از شکست خوردن و ناکام ماندن شما لذت می‌برند. وقتی کسی به‌شما می‌گوید، چیزی که می‌خواهید به آن برسید غیرممکن است و یا ارزش تحمل زحمتش را ندارد، نگاهی دقیق به او بیاندازید و ببینید که در زندگی خود به کجا رسیده‌اند، چه موفقیت‌هایی کسب کرده‌اند. آدم‌های موفق خوشبین هستند و به موفقیت عادت کرده‌اند.

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/3/7:: 11:37 صبح     |     () نظر
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ